۱۳۹۱ فروردین ۱۶, چهارشنبه




(بشارتي براي عموم مسلمين ستم ديده بلوچستان)
اسامی خود فروخته های دولت یهودی نسب ایران:
1-سالار سالارزهی                  15-احمد چندانی
2-حسن گمشادزهی                  16-هارون ابرکار 
3-اسلم بلیدئی                        17-رضا(حاج محمد)   
4-رحیم بخش نبات زئی             18-خان محمد (مورتان)
5-ملک محمد بلوچزهی             19-شفیع محمد حمّلی
6-عبدالمجید دهواری               20-حسن بلوچزهی
7-نیاز خان آسکانی(سرباز)        
8-سیفل آسکانی                     21-حضور پنجگوری
9-رحیم ذگری                       22-صادق پنجگوری
10-طیب رئیسی(پهلوان)           23-عنایت الله پنجگوری(ناتو)
11-حسن سیاهانی                   24-پتی محمد(خدا آبادان)
12-رضا سیاهانی                     
13-عبد الوهاب سیاهانی
14-عبدالقادرسیاهانی 
-------------------------------------------------------------
اسامی کسانی که در ازای کشتن آنها 10000000ده میلیون تومان مژدگانی داده خواهد شد:
1-خان محمد (مورتان)
2-سالار سالارزهی
3-  رحیم بخش نبات زئی             
4-ملک محمد بلوچزهی            
5-حسن گمشادزهی
====================================
ملاحظه:به زودی شماره تلفن برای تماس با ارکان جیش داده می شود

بسم الله الرحمن الرحیم 
انتقام پدرمان را میگیریم 
«مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ*لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»(حدید 22 و23) 
اما از مصیبت پدرمان شیخ اسامه رحمه الله گویم، پدری مجاهد و هم اکنون شهید... وقتی خبر شهادت پدرمان از منبرهای کفار رسید اشک در چشمانم حلقه زد و با حالتی اندوهناک به های و هوی کفار نگاه میکردم و خوشحالی ایشان را میدیدم. اما بعد از گذر زمانی بر دلم افتاد حتما دروغ است مگر می شود پدر عزیز مجاهدان را کشته باشند، مگر می شود شیر اسلام و مسلمین را کشته باشند و دو سه روزی منتظر ماندم تا خبر شهادت ذلیل کننده کفار و غالب شونده بر صلیبیون از طرف مجاهدان تایید شد... و انا لله و انا الیه راجعون 
اندوهی عمیق در قلبم ایجاد شد وقتی شنیدم پدر را بدون سلاح و بطور مظلومانه ای بشهادت رساندند و زن و فرزندش را هم بشهادت رساندند.این مصیبت بزرگ بر امت اسلامی بسیار سخت آمد چنانچه چندین تن از مجاهدانی که گاها با بنده در ارتباطند اظهار ناراحتی فراوان از این مصیبت و اظهار خشم مشددتری نسبت به دشمن الله تعالی نمودند و یکی از برادران که از مجاهدان امارات اسلامی میباشد و با بنده بسیار صمیمی است( من او را بدلیل علاقه زیادش به امام اسامه رحمه الله «ابن اسامة» میخوانم) چندین بار گفت میخواهم برای انتقام از خون ریخته پدرمان اسامه عملیات استشهادی انجام دهم... 
اما چه خوب است که این مصیبت را از بعد دیگری نگاه کنیم که مایه ذلالت و خواری دشمنان الله تعالی میباشد و قطرات خون پدرمان اسامه نیرویی مضاعف برای مجاهدان و عاشقان حقیقی الله تعالی شده است: 
از طرفی با کذبیات و روایتهای گوناگون سرزمین شیاطین(آمریکا) از شهادت امام اسامه دروغگویی سران این سرزمین آشکار گشته و همه رسانه ها به گونه ای بر آنها حمله میکنند حتی رسانه های وابسته به شیاطین. و از طرف دیگر با دیدن خوشحالی کفار تنها چیزی که از این خوشحالی زودگذر میتوان فهمید حماقت این فریب خوردگان شیاطین است که با شهادت شیری از شیرهای اسلام فکر میکنند مجاهدان و شیران اسلام دست از مبارزه در راه خدا بر میدارند و فکر میکنند شهادت شیخ شکستی برای ما محسوب میشوند در صورتی که چنانچه مجاهدان گفته اند با شهادت امام اسامه عزمی جزم تر برای جهاد فی سبیل الله پیدا کرده اند پس خوشحالی آنان طولی نمیکشد که به عزاداری تبدیل خواهد شد و الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء... 
اما چیزی که مرا بیشتر و بیشتر خوشحال میکند عاقبت به خیری پدرمان میباشد بخاطر وعده های راستین الله تعالی: 
«هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند مرده مپندار بلكه زنده‏اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند»(آل عمران 169) 
پس اسامه نزد خداوند روزی میگیرد و جایگاهش بهشت راستینی است که خداوند تبارک و تعالی وعده آن را داده است. خدایا پدرمان را با رسول الله و ما را با او محشور فرما...آمین 
اما نکته ای بس خوشحال کننده تر که من و قلم خونینم را به وجد می آورد تلاش و مجاهدتهای مجاهدان و جماعت توحید و جهاد هر مکان است که وقتی از نوشته ها و سخنان و اعمالشان با خبر میشوم بوی قوی تر شدن و فعال شدن ایشان به مشامم میرسد و مثال بارزش قلم بنده حقیر است که در این چند روز سه مقاله را به رشته تحریر در آورد و همسنگران فرهنگی در سایتهای جهادی مانند سایت تمکین و سایت توحید و جهاد و همینطور مجاهدت های مجاهدان در جبهه های جهادی مانند مجاهدان امارت اسلامی که در قندهار آن گونه حماسه آفریدند و گویی همگان هدف را شناختند و همگی بسوی یک هدف با نیرویی مضاعف تر در حال حرکتند و این است انتقام گیری از خون پدرمان اسامه... 
جالب است با شهادت و دروغگویی های ارتش ابلیس بسیاری از مخالفان جهاد و مجاهدان در صفوف طرفداران جهاد و مجاهدین قرار گرفتند به طوری که اسماعیل هنیه عمل شیاطین را محکوم کرد و اسامه را شهید و مجاهد اسلام خواند و این اعترافی بزرگ است. 
من اکنون این سخن را بدرستی دریافت کردم که خون چه ها میکند و هیچ خونی اثری مثل اثر خون مجاهد فی سبیل الله ندارد و وقتی مینگرم شهادت اسامه رحمه الله چیزی جز سود برای مجاهدان و ننگ برای کفار و مشرکان نداشته است و بارها میگویم ما فرزندان رسول الله و فرزندان امهات المومنین و فرزندان شیخ اسامه زمین را به جهنمی برای کفار و مشرکین تبدیل خواهیم کرد و برای اعلای کلمة الله تا آخرین قطره خون خواهیم جنگید و انتقام پدرمان را خواهیم گرفت؛ این است نوای خون شهیدان و پدر شهید امام ابوعبدالله اسامه رحمه الله..
والسلام علیکم و رحمة الله 
ابوخالد الرفیعی 





به کسانی که امانت پیام رسانی را بردوش گرفته اند...


شیخ شهید ابوحمزه مهاجر رحمه الله


(نخست وزیر و وزير جنگ سابق دولت اسلامی عراق)


(منتشر شده پس از شهادت شیخ )





ستایش و سپاس الله را سزد؛ آن مالک ملک هستی،پاک و منزه از بی عدالتی، و متکبر و مبرا از ظلم،تنها موصوف به بقاء، و شنونده هر شکوه و نداء، و فریادرس هر مشکل و بلاء، و سلام و درود بر آن کس که نزدیکی رستاخیز با شمشیر مبعوث گشت و بشارت دهنده و ترساننده و داعی الی الله به اذن او و چراغی درخشان بود.


اما بعد:


این نامه ای است مختصر ، خطاب به کسانی که امانت ابلاغ و پیام رسانی در میدان دفاع از عقیده توحید و اخلاق پیامبران و موحدین،به دوش آنان گذاشته شده است،از زید بن ثابت رضی الله عنه روایت است که گفت:از پیامبر صلی الله علیه وسلم شنیدم که می فرمود:"نضرالله امرأ سمع منا حدیثاً فحفظه حتی یبلغه"(الله خوشبخت کند آن کس را که حدیثی را از ما شنید و آن را حفظ کرده و تمام و کمال به دیگران رساند).


واز عبدالله ابن عمرو به سند صحیح روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:"بلغوا عنی ولو آیة"(ازسوی من پیام رسانی کنید حتی اگر شده یک آیه را). و "آیه" همانطور که حافظ ابن حجر در فتح الربانی گفته است بر سه معنی اطلاق می گردد:علامت فاصل،شگفتی حاصل، و بلای نازل.


و در صحیح مسلم از ابو سعید خدری رضی الله عنه روایت است که گفت:از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که می فرمود:"هر کس از شما منکری را دید آن را با دستش تغییر دهد و اگر نتوانست با زبانش برای تغییر آن تلاش کند و...... ".  و آیا منکری بزرگتر از این حمله سخت و  وحشیانه علیه عقیده توحید،  وجود دارد که اسلام را دچار وضعیتی کرده که ازهر سو ضربه می خورد و هیچ حرکت حقیقی برای دفاع از الله و دینش انجام نمی شود! و نتیجه ، آن شده که شریعت مبدل گشته و با اهل آن به جنگ برخاسته اند و باطل مزین گشته و حزب آن جلو افتاده است.


و این جنگ با تخریب چهره جهاد و مجاهدین آغاز شد چرا که هر گاه خواستی که هر دعوتی را تخریب کنی بهترین روش آنست که شخصیتها و داعیان و حامیانش را تخریب کنی، و درنتیجه، مصطلح جهاد به مصطلح مقاومت یا انقلاب مبدل گشت تا تبعات و احکام شرعی را که درجهاد و جود دارد به دنبال نداشته باشد،و جهاد در مفهوم دفاع محصور گشت و سپس هرکس که از دین و سرزمین و ناموسش به دفاع پرداخت چهره شان و اعمالشان تخریب شد و مدافعین از جان و ناموس و وطن ،شدند خونریز و افراطی و تندرو و تروریست و مجرم!


جهاد عبارت است از: به کارگیری تمام توان و انتهای تلاش و کوشش برای اعلاء کلمه الله با زبان و سلاح،الله تعالی می فرماید:{ ‏ وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَذِيراً ‏.‏ فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَاداً كَبِيراً ‏: ‏ اگر ما مي‌خواستيم در هر شهر و روستائي ،  ( پيغمبر ) بيم‌رساني را برمي‌انگيختيم .  ( ولي صلاح امتها و ملّتها در اين نمي‌باشد ) . ‏‏ پس ( در تبليغ رسالت و دعوت به حق ، استوار و كوشا باش و ) از كافران اطاعت مكن ( و به دنبال هوسها و خرافات ايشان مرو ) و با ( اسلحه ) قرآن با آنان جهاد بزرگ ( و همه جانبه تبليغاتي ) را بياغاز . }.


طبری رحمه الله در تفسیر آیه می گوید:«با این قرآن با آنها به جهادی بزرگ بپرداز تا اینکه منقاد و مقر به فرائض الله که در قرآن آمده، شوند». آیا این همان جهاد تبلیغی به نص قرآن نیست؟


امام احمد با سند صحیح از انس رضی الله عنه و او از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت می کند که گفت: "جاهدوا المشرکین بألسنتکم و أنفسکم و أیدیکم".(با مشرکین با جانهایتان و اموالتان و دستانتان جهاد کنید). و در مسند با سند صحیح ازکعب بن مالک رضی الله عنه روایت است که به پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت: الله عزو جل در باره شعر آیاتی را نازل کره که خود می دانید"پیامبر فرمودند:"مؤمن باید با شمشیر خود و زبان خود جهاد کند قسم به کسی که جانم در دست اوست اثری که با شعر بر دشمن می گذارید مانند آنست که به آنها تیر می زنید"،یعنی تبلیغ و مبارزه زبانی در روحشان ، همانند تأثیر تیر در جسدشان ،اثر میگذارد و در روایتی دیگر از آن هم مؤثرتر است.


و نیز خود رسول الله صلی الله علیه وسلم صدا و تصویر را برای روشن کردن حقائق دین به کار برده است. درحدیث صحیح از انس رضی الله عنه روایت است که گفت:"پیامبر صلی الله عیه وسلم خطوطی را کشید و سپس گفت این خط ،آرزوی انسان است و آن خط اجل اوست و در این حین خط نزدیکتر می رسد....".


و از ابن مسعود در حدیث صحیح روایت است که :«پیامبر صلی الله علیه وسلم خط مربعی را رسم نمود و خطی را در وسط آن و رو به بیرون کشید....».


ابن بطال رحمه الله می گوید:«پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیث ابن مسعود آرزوی انسان و اجل او و عوارض دنیوی را که از او جدا نمی شوند،را درقالب خطوط مثال زد».


و کتاب الله تعالی مملو از امثال است همانطور که حکیم ترمذی می گوید:«الله تعالی برای اذهان مردم مثالها زده است تا چیزهایی را که از گوشها و چشمان ظاهریشان پنهان است با توجه به محسوسات درک کنند».


الله تعالی برای کلمه طیبه و خبیثه و منافق و کافر و یهود مثال زده است؛الله تعالی می فرماید:{ وَيَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ: ‏ خداوند براي مردم مثلها مي‌زند تا متذكّر گردند ( و پند گيرند ) . ‏}،


 و نیز می فرماید:{ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ: خداوند براي مردمان مثلها مي‌زند ( تا معقول را در قالب محسوس بنماياند و دور از دائره دريافت خرد را - تا آنجا كه ممكن است ، با كمك وحي و در پرتو دانش‌ - به خرد نزديك نمايد ) و خداوند آگاه از هرچيزي است}.


و می فرماید:{ ‏ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ ‏: ‏ اينها مثالهائي هستند كه ما براي مردم مي‌زنيم ، و جز فرزانگان ، آنها را فهم نمي‌كنند  ‏}.


استاد سید قطب رحمه الله می گوید: «معانی کلی مجرد، در تصور بشری غیر قابل ادراک و سرگردان می ماند تا اینکه در قالب صورتی محسوس در آید....-سپس می گوید-به همین خاطر قرآن برای مردم مثال می زند و معانی عمیق را با قرار دادن آن در تصویر و نمایش به حسشان نزدیک می گرداند».


رسول الله صلی الله علیه وسلم  در احادیثشان درباره قرآن خوان و درباره پیامبر و پیامبران قبلی اش ، و درباره این امت و یهود و نصاری،و درباره مؤمن و صحابه،مثال می زند. بنابراین رساندن حق در ساده ترین و واضح ترین و جدید ترین اسلوب ها، وظیفه ای نبوی و روشی قرآنی است.


میدان مبارزه آرام نگرفته و آرام نخواهد گرفت،الله تعالی می فرماید:{ وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ : ( مشركان ) پيوسته با شما خواهند جنگيد تا اگر بتوانند شما را از آئينتان برگردانند ،}.




اهالی فاجر رسانه، امروزه حول دو محور مهم کار می کنند:




اول: محور تخریب حق با سوت کشیدن و دست زدن و خلط کلام، اما با روش جدیدشان؛مردم را مشغول کرده و با انواع روشها آنها را از شنیدن حق و شناخت آن، دورکرده اند.


فسق و فجور و بی بند وباری را آسان کرده و سپس به روش قصه گویان و زیر پرچم نضر بن حارث جلوی پیوستن مردم به دین را گرفته اند؛ نضربن حارث کسی بود که به شهر حیره رفته و داستان های پادشاهان فارس را آموخته بود و هرگاه رسول الله صلی الله علیه و سلم در مجلسی می نشست و برای مردم از الله می گفت و قومش را از دچار شدن به عاقبت امتهای قبلی، بیم می داد، نضر بلند می شد و می گفت: ای قریش به الله سوگند من از او شیرین زبان ترم، به سوی من آیید تا سخنی بهتر از سخن او برایتان بگویم، و سپس از داستان های پادشاهان فارس و رستم، برایشان می گفت، ابن اسحاق می گوید: ابن عباس رضی الله عنه می گفت: به من چنین رسیده که درباره او این آیه نازل شده است:{ ‏ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ‏: ‏ هنگامي كه آيه‌هاي ما بر او خوانده مي‌شود ، مي‌گويد : افسانه‌هاي پيشينيان است . ‏}.




رهروان راه نضر بن حارث را در این زمان می بیینم که در چگونگی مشغول کردن مردم و جلوگیری آنان از شنیدن حق، با تمام وسائل با هم مسابقه می دهند،فیلمهای مبتذل و سریالهای مزخرف را منتشر می کنند و مؤسساتی چون "الحرة" و "العربیة" و BBCو MBC را برای این کار ایجاد کرده اند و اغلب شبکه های ماهواره ای دولتهایی که مسلمان نشین هستند، چنین هستند،  و مفسدان بی بند و بار را در این شبکه ها ،"ستاره" می نامند و در حقیقت آنها را در مقابل سروران امت، اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم قرار داده اند.


همانطور که در صحیح مسلم از ابی موسی اشعری رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم سرشان را به سوی آسمان بلند کردند-و بسیار چنین می کرد-و فرمود:"ستارگان مصونیتی برای آسمان هستند و هرگاه ستارگان ازبین بروند آن چیزی که آسمان از آن بیم داده شده، به سراغش می آید و من مصونیتی برای اصحابم هستم و هرگاه من بروم آنچه که به اصحابم بیم داده می شد به سراغشان می آید و اصحابم مصونیتی برای امتم هستند و هرگاه اصحابم بروند آنچه که امتم از آن بیم داده می شد به سراغش می آید" ،  ابوالعباس  قرطبی در المفهم می گوید:«یعنی مادامی که اصحابم موجود باشند، دین استوار بوده و حق غالب و پیروزی بر دشمنان حاصل خواهد بود». اینان ستارگان ما هستند که بدانها اقتداء می کنیم، بایدبه فرزندانمان سیرت و جهاد و نامها و نسبها و همه چیزشان را یاد دهیم نه سیرت فساقی که فرزندانمان با آنها بیشتر از صحابه رسول الله صلی الله علیه وسلم آشنایی دارند!.




محور دوم برای بازداشتن از راه الله: دسته دوم مسؤول کسانی هستند که از محور اول خود را رهانیده و توانسته اند که حق را بشنوند و پیام الهی را دریابند.


درمورد چنین کسی به کارداران محور دوم، وظیفه تحریف معانی کتاب آسمانی و پیچاندن و توجیه و تأویل نصوص شریعت محول شده است، و بدین خاطر مؤسساتی را دایر کرده اند که خطرش از اولی کمتر نیست و آن را "شبکه های ماهواره ای دینی" نامیده اند، دراین شبکه ها عده ای از علمای دین فروش و داعیان ضلالت را درمعرض مردم قرار داده و آنها را خوب و محترم و عالم و دانا و با تقوی و معتبر و مورد اعتماد و پیشوا جلوه داده و درها را به رویشان باز کرده و آنها را تمجید و ستایش نموده و با تمام اوصاف جلال و وقار آنها را توصیف کردند و حتی صورتشان را زیبا کردند! - برایم گفتند که بسیاری از آنها قبل از نشستن جلوی دوربین از وسائلی استفاده میکنند که صورتشان را که مورد غضب الله تعالی است را خوب و زیبا و نورانی جلوه دهند! -.


 و اینان در این دو محور ، پیرو روش کفار قبلی هستند که الله تعالی درباره شان می فرماید:{ ‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ ‏: ‏ كافران ( به همديگر ) مي‌گويند : گوش به اين قرآن فرا ندهيد ، و در ( هنگام تلاوت ) آن ياوه ‌سرائي و جار و جنجال كنيد ( تا مردمان هم قرآن را نشنوند و مجال انديشه درباره مفاهيم آن از ايشان گرفته شود و ) شما پيروز گرديد . ‏}.  ابن جوزی در زاد المسیر می گوید: «"والغوا فیه" یعنی با بیهوده گوئی با آن معارضه کنید. و کفار یکدیگر را سفارش می کردند که "هرگاه از محمد و اصحابش قرآن شنیدید صدایتان رابلند کنید تا سخنشان بر آنان ملبس گردد" و مجاهد میگوید: "با سوت کشیدن و کف زدن و خط گفتار جار و جنجال کنید".





شیخ سید قطب رحمه الله می گوید: «دشمنان دین تلاش کردند که مردم را از قرآن دور کنند و هنگامی که از این کار عاجز گشتند قرآن را به ترتیل های تغییر دادند که قاریان با آن ترنم کرده و شنوندگان از آن به وجد آیند (بدون اینکه تدبری درکارباشد) و آن را به تعویذهایی تبدیل کردند که مردم در جیبها و زیر بالش هایشان می گذارند....-سپس می گوید- دشمنان دین برای قرآن بدل هایی را ایجاد کردند که مردم در تمام شؤون زندگی راهمایی ها را از آن دریافت دارند و حتی عقائد و افکارشان را از آن بگیرند علاوه بر آنکه قوانین شان را از آن دریافت می دارند...سپس می گوید-این همان مانور نضر بن حارث است اما درشکلی جدید و پیچیده که متناسب با زمان و پیچیده شدن زندگی نو می باشد، اما این همان است در شکلی از اشکال زیادی که تاریخ توطئه چینی برای دین، در طول قرون آن را تجربه کرده است».


برای اینکه دواء را بشناسیم باید بیماری را بشناسیم، و ویروس مرض را تشخیص دهیم؛ تا بتوانیم ضد آن کار کنیم. ما دو محور مهم کارشان را مختصراً معرفی کردیم و باید شما برنامه ای عملی داشته باشید و با تمام جدیت و پشتکار و با راهکارها و اسلوب برنامه ریزی شده و زمانبندی دقیق ، برای تحقق آن تلاش کنید، و  آنچه در ادامه می آید مختصراً برخی از پیشنهاداتی است که دوست دارم در کارهایتان به آن توجه کنید و این پیشنهادها از باب مشورت  است و الا شما داناتر و آگاه تر هستید و شما را بهتر میدانیم.




اول: ایجاد ترس و رعب و وحشت درصفوف دشمنانمان با به کارگیری تمام وسائلی که شریعت برای این هدف مباح کرده است.


الله تعالی می فرماید:{ إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ: ( اي مؤمنان ! به ياد آوريد ) زماني را كه پروردگار تو به فرشتگان وحي كرد كه من با شمايم ( و كمك و ياريتان مي‌نمايم . شما با الهام پيروزي و بهروزي ) مؤمنان را تقويت و ثابت‌قدم بداريد ،  ( و من هم ) به دلهاي كافران خوف و هراس خواهم انداخت .}[انفال/12]. زمخشری در کشاف میگوید:«هیچ کمکی بزرگتر از انداختن ترس و رعب در قلوب کفار نیست و هیچ ثابت قدمی بالاتر از زدن گردنهایشان نیست و جمع شدن این دو با هم نهایت پیروزی است».


بنابراین ایجاد رعب و وحشت، عملی ربانی بوده و در بسیاری از عرصه ها کار را قبل از آغازش به پایان می رساند. در صحیحین ازحدیث ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: "بعثت بجوامع الکلم و نصرت بالرعب"(با کلمات قصار و جامع مبعوث گشته ام و با رعب نصرت شده ام).و از جابر بن عبدالله در حدیث صحیح از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت است که فرمود: "نصرت بالرعب من مسیرة شهر"(از فاصله یک ماهه با رعب نصرت داده شده ام). ملهب رحمه الله می گوید:«این چیزی است که الله تعالی ایشان را به آن اختصاص داده و او را با آن برتری داده است وبه احدی غیر او عطا نشده است و ما آن را به عیان دیده ایم، ابومحمد الاصیلی برایمان گفت که: وقتی برشلونه را همراه ابن ابی عامر فتح کردیم ،بعدها از کسانی که از قسطنطنیه می آمدند به ما خبر موثق رسید که وقتی خبر فتح برشلونه به اهالی آنجا رسیده بود آنقدر ترسیده بودند که دروازه های قسطنطنیه را فوراً در همان روز بسته بودند و حالت آماده باش گرفته بودند درحالی که آن شهر از ما دو ماه فاصله داشت».


با توجه به این مطلب،انتشار  عملیات های مجاهدین در سایتهای کفار و نشان دادن قدرت مجاهدین و عزم و واراده پولادینشان و تعداد نیروها و امکانان نظامی برجسته مجاهدین، موجب می شود که الله تعالی رعب و وحشت را در دلهای کفار القاء کند.




دوم: تخریب چهره کفار و رسواکردن اخلاقشان و وصفشان به هر نقیصه ای که دارند و این کار باید به حق انجام شود نه به باطل.


الله تعالی می فرماید:{ ‏ وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ ‏.‏ هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِيمٍ ‏.‏ مَنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ‏.‏ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ ‏: ‏ از فرومايه‌اي كه بسيار سوگند مي‌خورد ، پيروي مكن . ‏‏ بسيار عيبجوئي كه دائماً سخن‌چيني مي‌كند . ‏ بسيار مانع كار خير ، و تجاوز پيشه ، و بزهكار است . ‏ علاوه بر اينها درشتخوي و سنگين دل ، و انگشت نما به بديها است . ‏[قلم/10-14].‏‏  در حدیث صحیح از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که درباره آیه" عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ" گفت:«مردی ازقریش که دربدنش تاولی مانند خال بز داشت».و طبری می گوید که او عیبی داشت که کسی نمی دانست تا اینکه زنیم گفته شد و همه دانستند و آن عیب در جسمش بود؛تاولی زشت در گردنش. و گفته شده که:"زنیم کسی است که پدرش معلوم نیست"».


و چه این باشد یا آن،به هر حال ما باید کفار را به هر عیب و زشتی که در خلق و خوی و خلقتشان وجود دارد توصیف کرده و آنها را در نظر مسلمین منفور کرده و در نزد مجاهدین بی ارزش کنیم. رسول الله صلی الله علیه وسلم کنیه عمر ابن هشام را تغییر داد. کنیه او "ابوالحکم"بود و پیامبر کنیه او را به کنیه ای پست و قبیح تغییر داده و او را "ابوجهل" نامید، بعد از آنکه او به کنیه خودش که اشاره به عقل و حکمت دارد، افتخار می کرد. پس باید این منهج ما در تعامل با رؤسای کفار باشد اما باید این نامها را با دقت انتخاب کرد تا کلمات و اوصافی صادق ایجاد شوند به طوریکه خوب در جای خود بنشیند و بدرستی و اندازه در قالب در آید و به صاحبش بچسبد.




سوم: پیگیری کتب و گزارشها و تحلیل هایی که از غرب بیرون می آید و ترجمه چیزهایی که آن را اولاً برای مجاهدین و سپس برای عموم مسلمین مفید می دانیم، چه اطلاعات نظامی باشد یا راهکارهای امنیتی یا مشاکل سیاسی یا رسوایی های اخلاقی، و بهترین این موارد را میتوان در مجلات ملی و اجتماعی و نشریه های محلی یافت، و سپس بعد از جمع آوری موارد لازم و مفید، گزارشی حتی اگر شده هفتگی از این مطالب پرمایه تهیه گردد و برای استفاده عموم منتشر شود و یا برای رهبران جهادی که موضوع مطالب به آنها مربوط می شود فرستاده شود.




چهارم: پیگیری مطالبی که از فرق ضلالت و پیشوایان سوء و علمای دین فروش بیرون می آید و بیان تناقضاتی که دچار آن هستند و خطاهای مهلک و اشتباهات خطیری که مرتکب می شوند و بخصوص آنهایی که شعار مقاومت و انقلاب را سر می دهند.




پنجم: راه اندازی دوره های آموزشی برای تمام فنون مربوط به کار رسانه ای، از طریق اینترنت و تقسیم آنها به درجه های گوناگون تا مورد استفاده عموم قرارگیرد و تشویق جوانان برای شرکت در برنامه های عملی فشرده، و این برنامه و دوره ها در هر منطقه ای وجود دارد و در اماکنی رایگان و آسان مانند منطقه سلیکون در هند برگذار می شود.




ششم: اتصال و گفتگو با کسانی که در قضیه رسانه اسلامی کار می کنند و پشتیبان و حامی آن می باشند، و تلاش برای جلب همکاری بیشترین تعداد ممکن از آنها، و به خصوص در دولی که نوعی از آزادی رسانه ای و روزنامه نگاری آزاد را دارا می باشند و یا اینکه سیطره بر اینترنت در آن کشورها آسان نیست.




هفتم: ایجاد گزارش تصویری روزانه که حاوی جدیدترین اخبار و به همراه تحلیل حوادث باشد و بخصوص در موضوعات  مربوط به مجاهدین . چرا که هیچ تردیدی در اهمیت گزارش اخبار و نوع زاویه شرح وتحلیل آن، وجود ندارد. و پیشنهاد می دهم که هر روز صبح و با تحت پوشش قرار دادن تمام اتفاقات روز گذشته، پخش شود با این امید که به مرحله پخش ماهواره ای برسیم. و این کار را با رعایت تدریج و گام به گام جلو رفتن در تعداد آنچه آماده می کنیم و سپس روزانه پخش می کنیم، انجام شود. و نیز ایجاد گزارشی هفتگی از عملیات های مجاهدین در تمام مکانها و قضایای مربوط به آنها به طوری که درمورد عملیات ها توضیحات لازم را بدهیم و نظرات خود را عنوان کنیم تا روحیه شان بالا رود و رعب و وحشت را در صفوف دشمنانشان ایجاد کنیم و نشان دهیم که ما امتی واحده هستیم و برای یک هدف می جنگیم هر چند که در جبهات متعددی هستیم.




هشتم: ایجاد کلوپ ها و تالارهای گفتمان که دارای رویکردی علمی فنی باشند، و هر مطلبی جدیدی را ثبت و ضبط کرده و هر مطلب مفیدی را منتشر نموده و به دنبال آن در هر مکانی باشد، هیچ خیری را ترک مکن مگر اینکه آن را معرفی کرده و اماکن وجودش و چگونگی به دست اوردن آن و امن ترین راه ها برای رسیدن به آن را،نشان دهی. و لازم نیست که بگویم باید چشم نافذی باشی بر هر چیزی که از نظر نظامی برای مجاهدین مفید است و یا ازنظر علمی آنها را بالا می برد، و رساندن این مطالب با راه های مناسب به آنان . و البته ضرورتاً و حتماً این گونه کلوپها باید ظاهراً ربطی به مجاهدین وحتی مسلمین نداشته باشد.




نهم: ایجاد کلوپ ها و تالارهای گفتمان میانه رو و معتدل-به تعبیر آنها-و پیشنهاد می دهم که مثلاً درباره علم و علماء باشد و سخنرانی های آنها را منتشر کرده و اخبار و دروس آنها را پی گیری کند، و با زیرکی و هوشیاری تلاش کن که بیشترین تعداد ممکن از طلاب علم و داعیان را در آن و با تمام  وسائل شرکت دهی، سپس مانعی ندارد که این تالارها و یا برخی از آنها زمانی که لازم باشد و یا ضرورتی ایجاب کند، جهادی شوند.


نووی رحمه الله می گوید:«علماء بر جواز فریب دادن کفار در جنگ اتفاق نظردارندب ه هر گونه ای که فریب ممکن شود الا وقتی که فریب، موجب نقض پیمان  و یا امان شود که در آن صورت جایز نیست».




دهم: تماس با علماء و طلاب علم و دعوت آنان به انجام وظیفه شان در مورد انحرافات منحرفینی که قتال با آنها امروزه در سنگر ثوابت و قواعد کلی دین می باشد و بیان ضلالتهای جریانات منحرفی چون قوم پرستی و دموکراسی،و شایسته نیست که جوابیه ها ومناقشات تهی و خیالی بوده بلکه باید از متن واقعیت باشد، به عنوان مثال علی رغم انحراف خطرناک بسیاری از کسانی که نماینده مقاومت درعراق هستند ویا نیستند و خود رامسلمان جازده اند اما ما یک کتاب را از هیچ یک از علمای مسلمین ویا فتوایی شرعی را ندیدیم که به باطل اینان جواب دهد بلکه برعکس برخی از کسانی که خود را در دعوت سلفیت جا زده اند،به زیباسازی چهره وطن پرستان پرداخته اند درحالی که خود منهج فاسدشان را می شناسند و نتیجه این شده است:انحرافی کوچک به سوی پرتگاه سوق داده است!


و نیز باید کلوپهای(انجمن ها) جهادی با مقالات مهم و گفتمانهای جدی و نقد هدفمند،غنی شود تا اعتبار و ارزش ونمادیت خود را از دست ندهد،و طلاب علم نیز باید امکاناتی را که در دست دارند را برای دعوت مردم به جهاد و یاری اهل آن و تشویق جوانان به جهاد  به کارگیرند و تمام تلاش خود را برای خدمت دین به کار بندند.


یازدهم: توجه به قضیه هک،و تشویق هر کسی که این استعداد را دارد و راهنمایی او به چیزهایی که استعدادش را قوی کند و یاری او با تمام راه ها،سایت های دشمن را باید تخریب کرده و به سدهای مؤسسات نظامی وامنیتی و سیاسی اش نفوذ کنیم،و بالاتر از این به اموال کفار حمله کرده و مؤسسات اقتصادی شان را تخریب کنیم،و رعب و وحشت را در صفوف شرکت کنند گان  در آن ایجاد کرده و سلب اعتماد کنیم،ما گمان داریم که جنگ الکترونیکی یکی از جنگهای مهم و راهبردی آینده خواهد بود.




دوازدهم: صدور دفرتچه یادداشتی از پیشنهادات و راهنمایی ها حتی اگر ماهانه،برای مجاهدین و رهبرانشان و درتمام عرصه ها و با توجه به حوادث روز،و در طی آن راهکارهای پیشنهادی و خواسته های امت را منتقل کنید و این اعمال به مثابه پلی بین امت و رهبرانشان خواهد بود،و حتماً بین مسلمین کسانی هستند که می توانند به مجهادین نصیحت کرده و پیشنهادات خوبی ارائه دهند.و ای بسا شخصی باشد که در فنی متخصص باشد و مانعی او را از رسیدن به مجاهدین منع کرده باشد،و بدین وسیله نصیحت و پیشنهاد او مانند گوهری در زمان و مکانش خواهدبود.




سیزدهم: زیرنظر گرفتن واکنشها در قبال اقوال و افعال مجاهدین و رهبرانشان و بخصوص عکس العمل های دشمنانشان، و مطالعه و تحلیل دقیق و عمیق آن برای شناخت موارد مثبت و منفی به منظور بهتر کردن عمل و اصلاح اشتباهات یا زیادکردن خیر ،و رساندن این امور با امانت به کسانی که به آنها مربوط می شود.




چهاردهم: انجام عمل جمعی منظم و موثق درعمل رسانه ای جهادی و با توجه به ظروف امنیتی و فنی، چرا که تحقق اهداف مورد امید ممکن نخواهد بود الا از طریق عمل جمعی ورهبریای که سکانه رسانه ای را مدیریت کند. ما هرگز نمی توانیم بنیان خود را استوار کنیم و دیگران ما را محترم نخواهند شمرد در حالی که تک تک و جدا از هم و ای بسا در مقابل هم و با تفرقه کار می کنیم.




اگر رسانه غربی بر اساس دروغ و فریب و دجل و واژگون کردن حقائق  برپا شده و دروغ و خیانت و جهل و بی بند وباری اهم ویژگی ها و مهمترنی رکن بنیانش گشته، رسانه مسلمان باید به صفات مهمی آراسته گردد،ازجمله:




اول: امانت و صداقت، الله تعالی می فرماید:{ ‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ ‏: ‏ اي مؤمنان ! از خدا بترسيد و همگام با راستان باشيد . ‏}یعنی دائماً در نیت و قول و عمل ملتزم به صداقت باشید،چرا که صدق نیکی است و نیکی به سوی بهشت راه می برد،همانطور که در صحیحین از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت است.الله تعالی هیچ پیامبری را نفرستاده وهیچ پیغمبری را مبعوث نکرده مگر اینکه صداقت وصف و نماد او و پیامش به سوی مردم بوده است.قریش رسول الله صلی الله علیه وسلم  را قبل از بعثتش به صادق و امین توصیف می کردند . کفار اهمیت صداقت را درک کرده اند؛ یکی از رهبران یهود درباره رسانه شان میگوید:"ما در همه چیز به مردم راست گفتیم تا اینکه اگر دروغ هم بگوییم ما را باور میکنند"و ما می گوییم: پناه می بریم به خدا از اینکه به مسلمین دروغ بگوییم،شما را هشدار می دهم از اینکه از شما دروغی به مسلمانی دیده شد،این کار خسران در آخرت و ناکامی در دنیا است.




دوم: عدالت و عدل، مسلمان عادل کسی است که تهمت های مشکل ساز در پذیرش شهادت و گواهی، از او منتفی باشد، حسن سیرت و استواری و درستی ضمیر و وجدان از مهمترین صفات رسانه ای مسلمان می باشد، فاسق فاجر، عادل نبوده و شایسته این مقام نیست بخصوص در مواردی که مربوط به نقل اخبار و ترجمه اقوال می باشد.


ونیز شما را به رعایت عدالت حتی با دشمنانتان تشویق می کنم،الله تعالی می فرماید:{ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى: و دشمنانگي قومي شما را بر آن ندارد كه ( با ايشان ) دادگري نكنيد . دادگري كنيد كه دادگري ( به ويژه با دشمنان ) به پرهيزگاري نزديكتر  است .}[مائده/8].  ابن کثیر رحمه الله  در تفسیر آیه می گوید:«نفرت از قومی، شما به ترک عدالت درباره آنان واندارد بلکه عدالت در باره هرکسی رعایت کند چه دوست باشد چه دشمن». و طبری رحمه الله می گوید:«دشمنی قومی شما را واندارد که در حکمتان درباره آنان و رفتارتان بین آنها عدالت را کنار بگذارید».


و برای همین رسول الله صلی الله علیه وسلم در روایتی که بزار با سند صحیح روایت کرده ، درباره دشمنش عتبه بن ربیعه  در بدر قبل از شروع جنگ فرمود:"اگر یک نفر از اینان خیری نزد او باشد او صاحب شتر سرخ است، اگر او را اطاعت کنند راه درست را می یابند". و عتبه آنان را به بازگشت و عدم جنگ فرمان می داد.




ثالثاً: حسن خطاب وادب و عفت کلام. و این امر با مسلمین باید با نرمی و سخن پاک و نیکو باشد،الله تعالی می فرماید:{ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ: بنگر كه خدا چگونه مثل مي‌زند : سخن خوب به درخت خوبي مي‌ماند...}،ابن قیم می گوید:«چون سخن خوب، نتیجه اش عمل صالح است و درخت خوب نتیجه اش میوه نافع است». و در مسند با سند صحیح از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:"الکلم الطیبة صدقة")سخن نیکو صدقه است). ما باید آراسته به ادب پیامبران باشیم، الله تعالی می فرماید:{ ‏ خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ ‏: ‏ گذشت داشته باش و آسانگيري كن و به كار نيك دستور بده و از نادانان چشم‌پوشي كن . ‏}. ونیزمیفرماید:{ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ: با زيباترين طريقه و بهترين شيوه پاسخ بده . نتيجه اين كار ، آن خواهد شد كه كسي كه ميان تو و ميان او دشمنانگي بوده است ، به ناگاه همچون دوست صميمي گردد}.  از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که می گوید: الله تعالی مؤمنین را به صبر هنگام خشم، و شکیبایی هنگام جهل، و چشم پوشی هنگام بدی دیدن، امر می کند،اگر چنین کردند الله تعالی آنها را از شیطان محافظت کرده و دشمنشان را برایشان خاضع میگردد به طوری که انگار دوستی صمیمی می باشد».


و اما گفتگو با کافر محارب، باید با ادب و انصاف و دوری از فحش و بی عفتی در کلام باشد،در حدیث صحیح از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم ناسزاگو وفحاش و نفرین کننده نبود، ودر حدیث صحیح از عائشه رضی الله عنها وارد است که پیامبربه اوفرمود:"چه هنگام مرا فحاش دیده ای". طبری میگوید: «فاحش:یعنی کسی که عفت کلام نداشته باشد»،و ابن بطال می گوید:« ریشه کلمه فحش در نزد عرب:هرچیزی است که از اندازه و حد خود خارج گشته و زشت شمرده شود».





و در پایان: شما را به تقوی و خدا ترسی توصیه می کنم که بهترین توشه ها است.الله تعالی می فرماید :{ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى: و توشه برگيريد كه بهترين توشه پرهيزگاري است ،}، در حدیث صحیح ازابن عمر معلقاً روایت است که می گوید:"بنده به حقیقت تقوی نمی رسد تا اینکه هر چه را که در قلبش اضطراب  ودودلی ایجاد کرد کنار بکذارد".




من مشکل برادرانی که در این عرصه کار میکنند بخصوص کسانی که با اینترنت یا ماهواره ها تماس دارند، را درک می کنم، از این رو آنها را به ازدواج و عجله برای این کار توصیه می کنم، و برای انتخاب همسر جز دین چیز دیگری را شرط مکن برادرگرامی ،ان شاء الله چیزی را که تو راخوشحال کند خواهی یافت. و کسی که توانایی ازدواج نداشته باشد و چاره ای از پیگیری عمل خود ندارد باید روزه بگیرد، چون روزه برای او سپر محافظتی است همانطور که در صحیحین آمده است. و این را بدان که روزه یک روز و دو روز فایده ای برایت ندارد بلکه باید پشت سرهم روزه بگیری، و اثر آن را نمی بینی مگر بعد از دو یا سه ماه. حافظ ابن حجر در فتح الربانی می گوید:«فهم -مسئله فرمان به روزه برای جلوگیری از شهوت- برای برخی مشکل بوده، چون که روزه حرارت را افزایش داده و این موجب تحریک شهوت است، اما باید دانست که این امر در ابتدای کار رخ میدهد وهنگامی که مداومت داشت و به آن عادت کرد ،شهوت آرام می شود».


و بدانید که کسی که نمی تواند نفسش را درحالی که محتاج ازدواج است به روزه وادارد، نمیتواند که آن را به پایین انداختن چشم وادارد و کسی که از الله در پنهان و آشکار نهراسد در کار و کوشش او خیری نیست.


در سنگر خود دراین جبهه بمان،چرا که تو  آن چنان شری را از مجاهدین دفع میکنی که خدا میداند.


در سنگرت بمان،ما تو را در همانجا می خواهیم.


گمان مبر که کار تو قول یا فعلی اضافی ونفل است،کار تو فرضی واجب بر توست، پس در امانتی که بردوش گرفته ای کوشا باش.


و هان! برحذر باش از مکر دشمنان،و هر چه که میتوانی از اسباب برای ایجاد امنیت استفاده کن و مبادا که در این مورد کوتاهی کنی و خود و سایت خود را نابود کنی، و اگر آنچه را که در توانت بود و اسبابش مهیا بود انجام دادی، الله تعالی خود محافظ است. و چاره ای ای از خطرات احتمالی نیست چرا که هیچ کاری بدون خطر نیست، درعراق خونهای بسیاری از رسانه ای ها در راه الله به زمین ریخته شد، به عنوان مثال حیی ادیب(عقیل) مسؤول نوارهای صوتی شیخ ابو مصعب رحمه الله و برادر عبد الاله الجنوبی، کمربند انفجاری خود را در وسط دشمن در حالی که نوار ویدیوئی خام شیخ ابو مصعب رحمه الله قبل از صدورش با آنها بود، منفجر کردند.


خطیب بغدادی در تایخ بغداد از جابر بن عبدالله رضی الله عنه با سند صحیح روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم  فرمودند: "افضل الشهداء حمزة ابن عبدالمطلب ثم رجل قام الی امام جائر فامره ونهاه فقتل"(بهترین شهداء حمزه بن عبدالمطلب است وسپس مردی که حاکم ظالمی را امر به معروف و نهی از منکر کند و بدین خاطرکشته شود). و این حدیث را حاکم نیز روایت کرده و کلمه افضل الشهداء را به "سید الشهداء" تصحیح کرده است.


پس حرکت کنید به برکت الله،ازدین الله دفاع کنید،مجاهدین فی سبیل الله را یاری دهید،


الله تعالی شما را محافظت کرده و یاری دهد و موفق کند.


در پناه الله تعالی باشید.


برادرتان: ابوحمزه مهاجر


ترجمه: محمد عمر ابراهيمي

۱۳۹۱ فروردین ۱۵, سه‌شنبه


بسم الله الرحمن الرحيم
رسول الله (ص) فرموده اند:
(مَن ماتَ ولـَم یـَغزِ ولم یحدث به نفسه مات علی شعبة من نفاق)
هرکس در حالی بمیرد که نجنگیده است(جهاد نکرده باشد)ودر دل نیز آنرا یاد نکرده باشد  آن شخص بر یکی از شعبه های نفاق مرده است.
پیام امیر جیش الفاتح
تا زمانیکه شهیدان جامعه ما را با خون خود رنگین نکنند در آینده جامعه ای روشن وآگاه نخواهیم داشت.
پیامی برای جیره خواران دولت طاغوتی ایران
قسم  به آن ذات پاکی که جانمان در دست اوست تا نفس  در جان داریم با حول وقوه الهی با دشمنان اسلام ومحبان دشمنان اسلام خواهیم جنگید پس آگاه باشید وتوبه کنید قبل از آنکه دروازه توبه برای شما توسط شمشیرهای بران مجاهدین بسته شود.
حاجی اسکندر   

۱۳۹۱ فروردین ۱۴, دوشنبه


مجلس شوری جماعت توحید و جهاد در بیت المقدس در رایطه با اسارت شیخ ابو ولید مقدسی - فک الله اسره- امیر این جماعت توسط حکومت حماس بیانیه ای را منتشر کرده اند که متن این بیانیه به شرح زیر می باشد.


بسم الله الرحمن الرحیم
بیانیه مجلس شوری جماعت توحید و جهاد در ارتباط با اسارت شیخ محاهد ابی ولید مقدسی فک الله اسره
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام على إمام المجاهدین، وعلى آله وصحبه ومن تبعهم بإحسان إلى یوم الدین؛ وبعد..
خداوند متعال می فرماید: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ» بقره/214
‏ «آیا گمان برده*اید كه داخل بهشت می*شوید بدون آن كه به شما همان برسد كه به كسانی رسیده است كه پیش از شما درگذشته*اند؟ (شما كه هنوز چنین رنجها و دردهائی را ندیده*اید و باید چشم به راه تحمّل حوادث تلخ و ناگوار در راه كردگار باشید). زیانهای مالی و جانی (و شدائد و مشكلات، آن چنان ملّتهای پیشین را احاطه كرده است و) به آنان دست داده است و پریشان گشته*اند كه پیغمبر و كسانی كه با او ایمان آورده بوده*اند (هم*صدا شده و) می*گفته*اند: پس یاری خدا كی (و كجا) است*؟! (لیكن خدا هرگز مؤمنان را فراموش ننموده است و بدیشان پاسخ گفته است كه:) بیگمان یاری خدا نزدیك است.» ‏


امت عزیز اسلام :
هر کس در مسیر دعوت و جهاد که پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را پیموده و صحابه بزرگوار و مجاهدین گرانقدر در طول تاریخ پر از عزت و شکوه از او پیروی کرده اند، تامل کند به یقین در می یابد که این مسیر عبادتی است که با خون شهیدان، و شکنجه اسیران، و درد و رنج زخمیان و غربت مهاجرین همراه است. و بر همین منوال سنت خداوند در مورد بهترین بندگانش - سلام و رحمت خداوند بر آنها باد – جاری گشته است، پس یحیی ذبح گردید و یوسف به زندان انداخته شد و ابراهیم در آتش انداخته شد، و پیامبرمان محمد - درود و رحمت خداوند بر او و دیگر پیامبران باد - هجرت کرد و دردها و زخم ها را تحمل نمود. مسیری که هیچ کس آن را نپیموده مگر اینکه با او دشمنی شده و قومش او را بیرون رانده اند و شکنجه اش داده اند. پس بعد از این چه ضرری به موحدین می رسد.


همانا مشیت خداوند تبارک و تعالی بر این بود که شیخ مجاهد و صابر أبو ولید مقدسی امیر جماعت توحید و الجهاد در بیت المقدس، در صبح روز چهارشنبه 27 ربیع اول 1432 برابر با 2011/03/02 اسیر شود. به طوری که دستگاه امنیت داخلی حکومت حماس که قانون وشرع خداوند را تغییر داده است شیخ را از یکی از مناطق اردوگاه شاطئ در شهر غزه ربودند.
پس از دو سال تعقیب و پیگیری و تخریب شخصیت رسانه ای عمدی ایشان و جماعتش، که شیخ در آن با مجاهدت وآشکارا برای دعوت به توحید در بین مناطق نوار غزه رفت و آمد می نمود، بهترین نمونه ها در صبر و اطمینان به وعده خداوند عزوجل بود. در سخت ترین و بدترین شرایط با اعتماد به نفس و صابر و دعوت کننده به ثبات بود و به اطرافیانش یادآوری می کرد که آزمایش ها و ابتلاها آشکارترین نشانه برسلامت منهج و درستی مسیر و وضوح پرچم است.
همانا که شیخ – فک الله اسره - انتظار چنین روزی را داشت و به فضل خداوند متعال ملزومات آن و مردان اهل این شرایط را آماده کرده بود. به رغم بزرگ بودن این مصیبت و کمی یاری دهنده و سخت بودن راه، اما ما در مجلس شوری جماعت توحید و جهاد در اطراف بیت المقدس به خداوند منان عهد می دهیم که به یاری او سبحانه و تعالی هرگز تغییر نمی کنیم و این مسیر را به چیز دیگری تبدیل نمی کنیم.
و پرچم جهاد در راه خدا را استوار و برافراشته نگه می داریم و تا توان در بدن داریم با دشمنان خداوند پیکار می کنیم و دعوت به توحید را آشکار می داریم تا وقتی که پرچم توحید خالص و پاک در بالای دیوارهای مسرای پیامبر صلی الله علیه و سلم (بیت المقدس) بر افراشته شود و تا زمانی که در اطراف بیت المقدس و سایر سرزمینهای مسلمانان به شرع خداوند حمید و مجید حکم کنیم یا اینکه در این راه جان خود را فدا کنیم. و خداوند برای ما کافی است وئ بهترین یاری دهنده ماست.


با توجه به اینکه در چند روز گذشته با اخبار و گزارش هایی بی هدف و غیر واقعی از سوی بعضی از رسانه ها رو به رو شدیم، تأکید می کنیم که تنها منبع رسمی آنچه که از طرف جماعت صادر می شود، از طریق خبرنگار جماعت در منتدیات جهادی (شموخ الاسلام و انصار المجاهدین) است و پایبندی به آن بر همه لازم است.


از خداوند آزادی و رهایی از اسارت را برای شیخمان ابی ولید مقدسی و اسیران مسلمانان خواستاریم و از او می خواهیم که با جهاد کردن در راه دین اسلام به امت ما عزت ببخشد وما را از تمکین محروم نفرماید.
«وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ» یوسف/21
«خدا بر كار خود چیره و مسلّط است، ولی بیشتر مردم (خفایای حكمت و لطف تدبیرش را) نمی*دانند.»


مجلس شوری جماعت توحید و جهاد
بیت المقدس


شنبه 30 ربیع أول 1432
برابر با 2011/03/05


اللهم مُنزل الكتاب مُجری السحاب هَازم الأحزاب، اهزم الیهود والصلیبیین ومن حَالفهم من المرتدین.
اللهم اجعلهم وعتادهم غنیمة للمسلمین.
اللهم دمّرهم و زلزلهم.
اللهم أنت عَضدنا وأنت نصیرنا، اللهم بك نصُول وبك نجُول وبك نُقاتل.
و الله أكبر؛
{وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِینَ لا يَعْلَمُونَ}

منبع: شموخ الاسلام به نقل







وحدت بین اهل سنت واهل تشیع
بسم الله الرحمن الرحیم







الحمد لله وحده،والصلاة و السلام علی من لا نبی بعده،وبعد.


مسئله وحدت سنی وشیعه شعاری است که از قدیم الایام مطرح می شود،گاه وبی گاه بعضی از منتسبین به این دو گروه در باره ضرورت وحدت واتحاد بین دو گروه داد سخن می دهند..ولی خیلی زود تلاشها وفریاد کردنهایشان بی نتیجه بر باد فنا می رود بدون اینکه هیچ یک از اهدافشان محقق شود..و در بسیاری از اوقات شعار وحدت از باب کلمة الحق یراد بها الباطل  واعتراف به حقانیت ومشروعیت باطل وبه منظور سرکار گذاشتن مردم سر داده می شود!




و اینجا سؤالی مطرح می شود که:چرا به رغم تکرار تلاشهای عدیده و ندا سر دادن های متوالی،وحدت –حتی به شکل صوری-بین اهل سنت واهل تشیع متحقق نمی شود…؟!




و برای جواب به این سؤال می گویم:وحدت شعار شریفی است وخواسته ای مهم وضروری است که واقعیت موجود لزوم آن را ثابت می کند. اما اگر بخواهیم بین دو گروه یا دو فرقه وحدت برقرار کنیم باید  مقدار حد اقلی   انسجام عقیدتی وفکری وفرهنگی بین آن دو  وجود داشته باشد وهمین طور باید عوامل تنافر وتباغض که وجود بعضی از آنها مستلزم نبود آن یکی است،منتفی باشد.




الله تعالی نفرموده است که:”واعتصموا جمیعا:همگی چنگ زنید” بلکه این دستور واین واجب را با جمله اعتراضی واجبی مقید کرده است {بحبل الله}و فرموده است:




{واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا:وهمگی به ریسمان خدا چنگ زنیدوپراکنده نشوید}.و ریسمان خدا که باید بر اساس آن وحدت کلمه برقرار شده وصفها متحد شوند کتاب الله وسنت پیامبرش صلی الله علیه وسلم می باشد.وهر وحدتی که بر اساس اعتصام وچنگ زدن به ریسمان الله نباشد وحدتی شکست خورده وغیر قابل قبول است.




چطور شیعه های رافضی خواستار وحدت با اهل سنت می شوند در حالی که اعتقاد دارند که ائمه شان دارای مقامی هستند که از مقام انبیاء وپیامبران بالاتر است…؟!




چطور شیعیان رافضی خواستار وحدت با اهل سنت می شوند در حالی که آنها همیشه معتقد بوده اند که سخن وحکم ائمه شان از حیث عصمت و وجوب اتباع  مانند سخن وحکم قرآن است….؟!




چطور شیعیان رافضی خواستار وحدت با اهل سنت می شوند در حالی که آنها به عصمت ائمه شان اعتقاد دارند ومعتقدند که هستی وتمام ذرات آن تحت تسلط ولایت وسیطره ائمه شان است…وائمه علم غیب داشته وگذشته وآینده را می دانند؟!!




چطور شیعیان رافضی خواستار وحدت با اهل سنت می شوند در حالی که  آنها معتقدند که برای شیعه قرآنی نازل شده وآن را “قرآن فاطمه” نامیده ومعتعقدند که در این قرآنشان یک آیه هم از قرآنی که بر محمد صلی الله علیه وسلم نازل شده ،وجود ندارد.؟!!




چطور شیعه روافض خواستار وحدت با اهل سنت می شوند در حالی که معتقدند این  قرآن کریم که در دست مسلمین است والله حفاظت از آن را به عهده گرفته، تحریف شده است.؟!!




چطور شیعه روافض خواستار وحدت با اهل سنت می شوند در حالی که آنها صراحتا می گویند که به خدایی که به امامت ائمه دوازده گانه  وصیت نکرده باشد را قبول ندارند.؟!!




چطور شیعه روافض خواستار وحدت با اهل سنت می شوند در حالی که آنها اصحاب رسول الله که بهترین خلق بعد ازپیامبران هستند را تکفیر کرده و با آنها بغض دارند..وهرمسمانی را که ار آنها راضی باشد را تکفیر کرده واین اعتقاد را لب دین واصل معتقدات خود قرار داده اند.؟!!




چطور شیعه روافض خواستار وحدت با اهل سنت می شوند در حالی که همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم را تکفیر کرده وبه آنها گمان بد برده و تهمتشان می زنند.؟!!




چطور شیعه روافض خواستار وحدت با اهل سنت می شوند در حالی که آنها به بطلان سنت معتقد بوده وتمام احادیثی را که با سند صحیح از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت شده مانند احادیث صحیح بخاری وصحیح مسلم وغیره، را باطل می دانند.؟!!




چطور شیعه روافض خواستار وحدت با اهل سنت می شوند در حالی که آنها ائمه  واموات بزرگانشان را عبادت کرده ومی پرستند-از جهت دعا وکمک خواستن وحاجت طلبی-حتی بیشتر از مقداری که الله عزوجل را عبادت می کننند.؟!!




چطور شیعه روافض خواستار وحدت با اهل سنت می شوند در حالی که قلوبشان مملو از خیانت وحقه بازی وکینه ونفرت با مسلمانان اهل سنت است…به اندازه ای که با ملل کفر دشمن امت اسلام به آن اندازه کینه ونفرت ندارند.[1]؟!!




چطور شیعه روافض خواستار وحدت با اهل سنت می شوند در حالی که آنها –با قلب وقالب وقول وعمل-در تمام طول تاریخشان وتا امروز همراه  کفار اشغالگر ومتجاوز ودشمنان امت علیه مسلمین ووطنشان متحد بوده اند..وموضعگیری کنونی شان که درقبال قضایای افغانستان وعراق وسایر کشورهای مسلمان مانند خائن مزدوری عمل کرده ومسلمین را تنها گذا شته اند بهترین دلیل بر این سخن ماست!




چطور ممکن است که با شیعیان رافضی وحدت برقرار شود وآنها این گونه اوصافی دارند که گقته شد…اوصافی که هیچ عقل ونقل ومنطقی آن را نمی پذیرد؟!!




یه این خاطر به آنها می گوییم:خود را با این دروغها وفریبها خسته نکنید..اگر واقعا  به دنبال وحدت هستید ومی خواهید که صفها به هم پیوسته و کینه ها فراموش شود از این کفر وگمراهی وکینه ورزیدن های  معروفتان دست بردارید و اگر چنین کردید وصادقانه اعتقادات باطلتان را کنار گذاشته واز آن عقاید بیزاری جستید-که بعضی از این عقاید گفته شد-در آن  هنگام  مستقیما وبدون گفتگو ومجادله، خود را جزئی جدانشدنی از این امت خواهید یافت.وبا غم وشادی آن همراه می شوید وبا مسلمانان مانند برادرهای خود با محبت مانند یک جسد واحد ونه با بغض ونفرت،زندگی خواهید کرد.




اما اگرامتناع کرده وبخواهید بر این اوصاف منفوری که شما بر آن هستید باقی بمانید پس بدانید که آرزوی وحدت با اهل سنت آرزویی دست نیافتنی خواهد بود  وفریادهای وحدت نداهایی پوشالی وپوچ خواهد بود که هیچ اثر وواقعیتی ندارد.




همچنین می گوییم:هر کس از اهل سنت با وجود کفر وباطلی که شما بر آن هستید ندای وحدت با شما را سردهد بدون اینکه از شما بخواهد اعتقادات کفری خود را کنار بگذارید واز آن بیزاری جویید..چنین کسی یا  جاهل  بوده واغفال شده است وچیزی از حقیقت امر شما نمی داند ویا اینکه اهل هوی وهوس بوده ودین وایمانش برای او بی اهمیت است.




واما این حرصی که شما برای وحدت دارید وهمیشه خواستارآن هستید با وجود کفر وباطلی که برآن هستید-وبعضی از آنها ذکر شد-فقط برای این است که غافلان اهل سنت را که با شما روبرو می شوند  وادار کنید که آنها هم مانند شما از وحدت سخن بگویند تا به پیروان خود وبه غافلان عامی اهل سنت این طور بفهمانید که:اگر ما بر حق نبودیم وسخنان ما واعتقاداتی که مردم را به آن دعوت می دهیم حق نبودند خواستار وحدت با ما نمی شدند…این علاقه آنها برای وحدت با ما درواقع اعتراف به حقانیت ومشروعیت راه ماست و نشان دهنده اینست که ما بر حق هستیم وآنها بر باطلند… وبه این ترتیب نادانان غافل را شکار کنید.




و حقیقتا این جمله سلف راست است که::هر کس بدعتکاری را احترام کند به نابودی اسلام کمک کرده است”.




این چیزی است که از وحدت وحدت گفتنهایتان می خواهید .ما آن را این طور می فهمیم وتفسیر می کنیم چرا که تفسیر دیگری غیر از این تفسیر ندارد.




6/10/1424هجری.


عبد المنعم مصطفی حلیمه


30 /11/2003میلادی.


ابوبصیر طرطوسی


www.abubaseer.com


ترجمه از:محمدعمرابراهیمی


[1] اگر در باره موارد مذکور خواستار دلیل هستید به کتاب ما”الشیعة الروافض طائفة شرک وردة”که در سایت ما منتشر شده است مراجعه کنید

مقدمه





بسم الله الرحمن الرحیم


الحمدلله رب العالمین و الصلوة والسلام علی خاتم النبیین و اما بعد...


  اکنون که دستی بر قلم برده ام سختی هایی را پشت سر گذاشته ام که اگر کمک خداوند متعال نبود نفس هم نمی توانستم بکشم، اما به لطف و مرحمتش از بخشی از مشکلات فارغ آمدم و تصمیم گرفتم قلمی بر دست گیرم و برای شناخت بهتر دو رویان و منافقانی  که خود را دردایره اسلام میدانند  بنویسم تا موجب رضای الله تعالی و آگاهی امت رسول الله شود و امید دارم بابت این نوشته های ناچیز، پاداشی بسی اندک در این دنیا و سرای آخرت کسب نمایم.


اما عذرخواهی ای هم خدمت خوانندگان گرامی بدهکارم از بابت کوتاهی نوشته ها و ضعف آنها که امیدوارم مرا مورد بخشش خویش قرار دهند و شرایط خاص بنده را نیز درک کنند ولی در مقدمه همین رساله کوتاه قول می دهم پایه نوشته های آتی را قدرت بخشم و نوشته ها را بیشتر نمایم.







سخنی با خوانندگان



  هم اکنون امت اسلامی زیر فشار و انواع جنگهای نظامی،سیاسی،روانی و ... کمر خم کرده است و دوایی برای بیرون آمدن از این فشار ندارد جز رجوع به کتاب الله و سنت رسول الله که متاسفانه از این دو دور شده و حرف حق را قبول نمیکند.


  از طرفی منافقان هم از پشت به امت رسول الله خنجر میزنند و متاسفانه گاها می بینیم که مومنین از ایشان دفاع میکنند و جهاد با آنها را جائز نمی بینند!


حکومت رافضی ایران و ظلمش بر اهل سنت ایران از یک طرف که حتی اهل سنت در پایتخت این کشور مسجدی ندارند. و حکومتهای مزدور عربی که دست نشاندگان آمریکا کشور دشمنان دین خداوند هستند و بر سر امت اسلامی خراب شده اند هم از طرفی دیگر خنجرهای تیز خود را بر کمر مسلمین فرو کرده است...









بررسی کلمه منافق




    کلمه منافق از «نَفق» بمعنی نفوذ و پیشروی است. و «نَفَق» به معنی کانالها و نقابهایی است که زیر  زمین میزنند تا برای استتار یا فرار از آن استفاده کنند.


  همینطور جانورانی مثل موش صحرایی و روباه و سوسمار برای لانه خود دو سوراخ قرار می دهند یکی آشکار که از آن وارد و خارج میشوند و دیگر پنهان که به «نافقاء» معروف است.


   پس منافق کسی است که راهی مخفیانه برای خود برگزیده است تا با مخفی کاری در جامعه ای نفوذ کند و هنگام از راه دیگر فرار کند!


   منافق همچون جاسوس است که درون اجتماعی نفوذ میکند و خود را همرنگ ایشان قرار می دهد ولی از پشت به ایشان خنجر می زند و هدفش چیزی به غیر از نابودی آن اجتماع نیست.






بررسی شخص منافق




   چنانچه گفتیم منافق از دشمن اجتماعی خطرناک تراست زیرا دشمن است ولی خود را جای دوست قرار می دهد. اما منافق در اصل به شخصی گفته می شود که مسلمان نماست و خود را از جماعت مسلمین میخواند ولی هدفش جز تخریب جامعه اسلامی نیست.




«....به درستی که منافقان هر آینه دروغگویانند»(منافقون 1)





  منافقان دروغ میگویند و فریبکارند و بدروغ سوگند می خورند تا خود را در جامعه اسلامی نفوذ دهند و دلیلش را خداوند بهتر میداند:


  «این بخاطر آنست که آنها(منافقان) [به دروغ] ایمان آوردند و سپس کافر شدند پس بر دلهایشان مهر زده شد پس ایشان نمیفهمند»(منافقون 4)





  چنانچه الله تعالی میفرماید «ثم کفروا» یعنی سپس کافر شدند، پس ایشان از کفارند و از کفار بدتر و پلید تر و برای امت اسلام خطرناک تر.




  جزایشان مرگ است و بس چون خداوند متعال میفرماید «قاتلهم الله»(منافقون 5)




ســوال: مگر حدیث رسول الله نمیباشد که از کشتن شهادت دهنده شهادتین «  ان لا اله الا الله و ان محمد رسول الله» خود داری نماییم که این کار گناه است؟




جواب: چنانچه گفته شد خداوند قتل ایشان را فرمان داده و همینطور قتال با کفار و صریحا برای محاربان چنین دستور می دهد «فاذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب...» (محمد 4) و باید گفته شود شهادت منافقین مورد قبول نیست:«هنگامی که منافقان نزد تو آمدند و گفتند ما شهادت می دهیم که تو قطعا رسول خدایی و خداوند میداند حتما رسول اویی و خداوند شهادت میدهد بدرستی که منافقان هر آینه دروغ گویانند»(منافقون 1) پس منافقان از بدرستی کافرند و محارب هستند و خونشان مباح.








سوال: چگونه منافقان را شناسایی کنیم؟


جواب: منافقان گاها از همه نظر خود را میپوشانند و وارد جامعه مسلمانی مانند گروه های جهادی می شوند و گاها نیز بصورت گروهی خاص با عقایدی خاص خود را در دایره اسلام میپندارند مانند روافض که با نگاهی با بطن عقایدشان میتوان ایشان و نفاقشان را شناسایی نمود. و شناسایی گروه دوم بسیار راحت است زیرا منافق در اصل کافر است و عقایدش خلاف اسلام و با کفار( و مشرکین و اهل کتاب) مطابقت دارد ولی گروه اول عقاید خویش را میپوشاند و شناساییش سخت است ولی گروه دوم خطرناک تر هستند زیرا در قالب گروهی در آمدند که تعدادشان بیشتر است و ادعای مسلمانی دارند و اگر مسلمانی قصد جنگ با ایشان کند ایشان گویند ما مسلمانیم ما پیرو قرآنیم... و دم از وحدت میزنند و نظر جاهلین را نیز بخود جلب مینمایند.


  اما انشاء الله نفاق  فرقه شیطانی رافضه و حکام طاغوتی اثبات خواهد شد.







اثبات نفاق روافض




  اما روافض(شیعه امامیه) تمام عقایدشان و پایه مذهبشان مخالفت با اسلام و ضدیت با آن است، به برخی از عقاید روافض میپردازیم:




1-اشکال در توحید و قائل بودن مقام الوهیت برای ائمه خیالیشان و درخواست و توسل و توکل بر ائمه شان.




2-اشکال در نبوت رسول الله و قائل بودن بر این مسئله که مقام ائمه شان از رسول الله بالاتر است و قائل بودن بر کقام ولایت و بالاتر بودن ولایت از نبوت!!




3-اعتقاد بر اینکه هر که مقام ولایت علی(رض) را قبول نداشته باشد وارد جهنم میشود و فقط شیعیان وارد بهشت میشوند!




4-جنگ و دشمنی با اهل سنت و اعتقاد بر اینکه امام زمانشان(مهدی موعود) برای انتقام خون سیدتنا فاطمه(رض) و حسین بن علی رضی الله عنه قیام میکند و انتقام ایشان را از اهل سنت میگیرد چنانچه در روایاتشان دارند حول و محور قیام امام زمانشان کشورهای عربی و جنگ با اعراب و اهل سنت است.




5-توهین به اصحاب رسول الله خصوصا خلفای راشدین و به خصوص امیرالمومنین امام عمر بن خطاب رضی الله عنه[1]




6- ساخت افسانه شهادت سیده فاطمه و دانستن امام عمر به عنوان قاتل ایشان




7- توهین و دشمنی با امهات المومنین(رض) و تهمت ناروا با مادرمان عایشه صدیقه طاهره روحی لها الفداء




8-لعنت فرستادن بر اصحاب و امهات المومنین در مراسم و دعاهایشان بخصوص در دعای زیارت عاشورا و هیئتهای عزاداریشان




9-دشمنی تاریخی شیعیان و روافض با اهل سنت. از حکومت فاطمیان گرفته تا صفویان و ...




10-اعتقاد به شنوا بودن مردگان و مدد خواستن از ایشان و تبرک جستن از مقبره ها و بت پرستی




11-ترویج زنا بصورت حلال(با سند) با اسم «متعه» یا ازدواج موقت




12-ترویج دروغ به اسم تقیه و استفاده از آن در تمامی مراحل عقیدتی خود برای فریب دادن دیگر مذاهب خصوصا اهل سنت. و بستن دروغ به رسول الله و تقیه شمردن بعض روایات ایشان.




13- ترویج ناسزا گویی با عنوان لعن و گرفتن مراسمهای خاص مربوط به این کار




14- بدعت گذاری در خواندن نماز و وضو گرفتن




15- شبیه بودن اعمال ایشان به یهود و نصاری همچون زنجیر زنی و برداشتن علم و ...




14-بدعتهایی که خود ایشان نیز برای تقیه میگویند از ما نیست مثل قمه زنی در عزای حسین




15-انجام مراسمات عزاداری که حتی در روایتشان در باب کیفیتش نیامده است و اظهار علمایشان بر اینکه ائمه شان تقیه میکردند و این چنین عزاداری نمیکردند.




  چنانچه پیداست این طائفه شرک و نفاق و بدعت گذار از دایره اسلام خارج است و تمامی اعمال ایشان خلاف عقاید اسلام و مسلمین است که هیچ بلکه به مقدسات مسلمین اهانت میکنند و به عقاید اسلام مخالفت میورزند و کاری از ایشان ندیدیم که با قرآن و سنت رسول الله مطابقت داشته باشد.





  پس در اثبات  منافق بودن ایشان همین نکات کافی است که با لباس اسلام در جامعه اسلامی نفوذ کردند و قصدی جز خرابکاری ندارند.











اثبات نفاق طاغوتیان




  حکومت طاغوتی حکومتی است که بر پایه ظلم و فساد و کفر اداره شود. و منظور ما حکام مزدور عربی هستند که با کمکهای کفار زندگی میکنند و همگی دست نشانده آمریکا پست ترین دشمن اسلام و مسلمین هستند و کسی در این مسئله شک ندارد.




  اما آیا ایشان منافق هستند یا خیر؟ باید گفته شود چنانچه گفته شد منافق در اصل کافر است و ما ثابت میکنیم ایشان نیز مانند روافض کافر و بدتر از آن منافق هستند و قتال با آنها فرض میباشد.




  چنانچه گفته شد، حکام ممالک عربی همگی دست نشانده دشمن پست امت رسول الله هستند و روابط دوستانه و اقتصادی،نظامی، سیاسی و ... دارند و سیاست حکومت کفر سیاست ایشان است و این حکام مزدور، عملا دستورات اربابشان را انجام می دهند و در این شکی نیست.




  رقص حکام عربی با سران کفر و بوسه های عاشقانه ایشان را از یاد نبریم که دلیل بر روابط عاطفی ایشان نیز دارد!!!




  اما دوستی با کافر آن هم دشمن خداوند عواقبی دارد من جمله اینکه از همان قوم میشوند؛ حال میخواهند کلید دار کعبه نام گیرند یا خادم الحرمین و امثالهم...





  «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»(مائده51)





یعنی:« اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد يهود و نصارى را دوستان [خود] مگيريد [كه] بعضى از آنان دوستان بعضى ديگرند و هر كس از شما آنها را به دوستى گيرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راه نمى‏نمايد »





  الله تعالی میفرماید« من یتولهم منکم فانه منهم» پس هرکس با آنها دوستی کند از آنها میباشد. پس حکام عرب که نوکران و سگهای وفادار آمریکای صلیبی میباشد کافر و همچنین دوستان ایشان نیز کافر میباشند. اما در آیه بعد سوره مائده(آیه 52) خداوند از ضعف ایشان سخن میگوید:




«فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ فَعَسَى اللّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ»


«مى‏بينى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است در [دوستى] با آنان شتاب مى‏ورزند مى‏گويند مى‏ترسيم به ما حادثه ناگوارى برسد اميد است‏خدا از جانب خود فتح [منظور] يا امر ديگرى را پيش آورد تا [در نتيجه آنان] از آنچه در دل خود نهفته داشته‏اند پشيمان گردند»





و میبینیم که حکام عرب از منظر سیاسی و نظامی توسط آمریکا تامین میشوند و میترسند از جانب کفار حادثه ای بر سرشان خراب شود چنانچه به سخنان خداوند متعال راجع به جهاد گوش فرا ندادند و دربرابر اقدامات آمریکا که اسلام را به بازیچه و تمسخر گرفته و قرآن را به آتش کشیده هیچ نکرند که هیچ با آمریکا طرح دوستی ریختند:




«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»(مائده 57)




معنی: ای کسانی که ایمان آوردید با آن گروه از اهل کتاب و کفار که دین شما را به بازیچه و تمسخر گرفتند دوستی نکنید و از خدا بترسید اگر به او ایمان دارید





  مگر خداوند نمیفرماید«مردان و زنان مومن همه دوستدار و مددکار یکدیگرند»(توبه 71) پس چرا به مسلمانان فلسطین،افغانستان،چچن،سومالی،عراق و ... کمک نمیکنند و دربرابر اسرائیل سکوت میکنند در حالی که خداوند میفرماید:«با کافران و منافقان جهاد کن و برآنها سخت بگیر»(توبه 73)




  حکام عربی که با کفار و دشمنان خداوند متعال دوستی میکنند و از آنان سلاح جنگی میگیرند و مزدوران ایشان در خاورمیانه هستند و با سرانشان شراب نوش جان میکنند و با آنها میرقصند و مقابل دوربینها بهم بوسه های عاشقانه تحویل میدهند ایمان نداشته و کافرند چرا که خداوند متعال میفرماید:




«لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ»(مجادله 22)


معنی:  هرگز  مردمی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند را چنین نخواهی یافت که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند هرچند آن دشمنان پدران یا فرزندان یا برادران و خویشان آنها باشند





  پس مومن دانستن آنها جهالت است و حب آنها نیز «من یتولهم منکم فانه منهم» را شامل میشود، خصوصا که در بین حکام عربی جناب ملک عبدالله عربستان خادم الرحمین و کلید دار کعبه با سرورش جرج بوش می گساری نمود و به ریش ما خندید که آری من خادم الحرمین هستم و شراب مینوشم و کسی که بگوید من کافرم تکفیری است.




  و خطاب ما به این کافر که ما تکفیری ها از تو برائت میجوییم از تو و طرفدارانت و از سرورانت متنفریم و میان ما و تو چیزی جز شمشیر بران که بر فرقت فرو خواهد آمد وجود ندارد و نخواهد داشت.






  کلام آخر




  ضمن عذرخواهی مجدد خدمت خوانندگان گرامی بابت احتمالا ضعف نوشته ها شاید  فکر خواننده محترم به این مشغول شود که چرا بیشتر نوشته های این حقیر راجع به رافضه و عقایدشان میباشد و حد اقل قسمتی از تحقیق خویش را به آنها اختصاص میدهم که برای جواب این سوال ذکر این مسئله که بنده در سرزمین روافض «ایران» زندگی میکنم و شاهد ظلم ایشان به مسلمین هستم و همچنین اینکه دشمنی حکومت رافضی ایران با مجاهدین و عقیده جهادی را در صورتی میبینم که خود را دشمن آمریکا و غرب و ... میدانند کافی است و اینکه آنها دشمن اصلی خویش را اهل سنت میدانستند و میدانند و این مسئله در طول تاریخ ثابت شده. چنانچه هم اکنون نیز گروهک های نظامیشان مثل جیش المهدی،عصائب اهل الحق،کتائب حزب الله(حزب الله عراق)،الحوثی های یمن و ... کاری جز مبارزه با اهل سنت و مجاهدین ندارند و در عراق عملا به نیروهای امنیتی تبدیل شده اند که مجاهدین را شناسایی کنند یا با دستور اربابشان ایران با بمب گذاریها و اعمال خبیثانه خود مجاهدین را بدنام کنند.


  آنها خواستار وحدت نیستند و تقیه میکنند و دروغ میگویند درحالی که مسلمانان را دشمنان خود میپندارند و این از احادیث و روایاتشان نهان است چنانچه شخص بنده بطور اتفاقی بعد چندی که از این طائفه ضاله بیرون آمدم قصد کردم کتاب «حلیة المتقین» مجلسی رافضی را بخوانم که موضوع این کتاب آداب و سنت زندگی اجتماعی از دید اهل  بیت میباشد و باورم نمیشد که این رافضی عقیده پلیدش درمورد دشمنی با اهل سنت را در این کتاب هم نمایان سازد.


  مجلسی در «حلیة المتقین» در باب دهم(در آداب معاشرت با مردم و حقوق اصناف ایشان) در فصل یازدهم(در آداب معاشرت با کافران و مخالفان) اینگونه عقاید رافضه را برملا میسازد:





«از حضرت صادق منقول است که: دین را حفظ کنید و پنهان دارید به تقیه نمودن از مخالفان ، به درستی که شما در میان سنیان از بابت مگس عسلید در میان پرندگان اگر مرغان بدانند که عسل در شکم آنها هست هر آینه یکی را زنده نمیگذارند، اگر سنیان بدانند که محبت ما در سینه شماست هر آینه شما را هلاک میکنند»


و در حدیث بعدی از علی بن موسی الرضا رحمه الله نقل شده است:


«کسی که تقیه را ترک کند چنان است که نماز را ترک کرده است، بدان که تقیه در بلاد مخالفان و سنی ها واجب است ... الی آخر»





  چنانچه میبینید در هیچ کجا از مخالفت با اهل سنت کم نمیگذارند و براستی پست ترین طائفه ها، طائفه رافضه میباشد که مکارترین آنها نیز هست.


  کلامم را با سخنی تمام میکنم که از دوستی با روافض بپرهیزید که هدفی جز تخریب شما ندارند ولی از سعی برای هدایت آنها نکاهید و اگر از شما کمکی خواستند به آنها برای هدایتشان کمک کنید که اکثر آنها جاهل هستند.




والسلام علیکم و رحمة الله


ابوخالد الرفیعی


1-این مربوط میشود به مجوسان ایرانی که بعد از فتح ایران توسط امام فاروق از حضرت عمر کینه به دل گرفتند و چنانچه میبینید بیشتر رافضه در ایران هستند و خوش نامی دارند: «رافضة المجوس»

۱۳۹۱ فروردین ۱۳, یکشنبه

تمکین: موسسه رسانه ای سحاب وابسته به شبکه القاعده، نواری ویدئویی از شیخ ایمن الظواهری حفظه الله منتشر کرد.
شیخ مجاهد ایمن الظواهری حفظه الله، در این نوار نسبت به برنامه های یهودی سازی عملی فلسطین و نابودی مسجد الاقصی به دست صهیونیت ها هشدار داد.

شیخ ایمن در ابتدا به امت اسلام بشارت فتح و نصر قریب را به اذن خداوند منان در افغانستان داد. وی گفت همه دنیا شاهد هیاهوی تبلیغاتی صلیبیان در مورد عملیات مارجه بودند، مارجه که روستایی کوچک در ولایت هلمند است. و خبرگزاری ها اعلام می کردند که اوباما لحظه به لحظه اتفاقات مارجه را دنبال می کند و همچنین خبرگزاری ها خبر از نیروها و تجهیزات ارسالی به مارجه می دادند، سپس خبرها دگرگون شد و خبر مقاومت دلیرانه در مارجه به گوش رسید و پس از آن همه ساکت شدند زیرا مجاهدان نیروهای صلیب و یاورانشان را از پای درآوردند.

شیخ ایمن گفت در حالی که صلیبیان سعی داشتند قبل از عملیات مارجه با انتشار خبر دستگیری "ملا برادر" فک الله اسره، روحیه مجاهدان را ضعیف کنند، اما دستگیری او بر مقاومت جهادی در مارجه بی تاثیر بود و مجاهدان با عملیات شهادت طلبانه در هتلی در مرکز کابل و در نزدیکی وزارت کشور، ضربه ای کاری به آنها زدند. سپس صلیبی ها سعی در مخفی کردن شکستشان داشتند و صحبت از شروع عملیات سنگین در قندهار کردند که مجاهدان با چندین عملیات شهادت طلبانه در وسط قندهار و ضد فرماندهی امنیتی و مقر حاکم ولایت و زندان قندهار درسی فراموش نشدنی به آنها دادند.

و خداوند صلیبیان را از شدت آنچه به دست مجاهدان چشیدند و می چشند و به اذن خداوند خواهند چشید، لال کرد.. همه اینها در حالی روی داد که رسانه های عربی و بین المللی تنها گوشه ی ناچیزی ار عملیات فراوان و مختلف مجاهدان در افغانستان را منتشر کردند.

اما در مقابل اگر حزب الله اسیری را آزاد کند یا موشکی پرتاب کند، جشن ها برایش بر پا می شود و ساعت ها در شبکه های ماهواره ای در مورد آن صحبت می شود، اما حق همچون خورشید است و حیله ها آن را مخفی نمی کند و به یاری و قدرت خداوند منان، نیرنگ ها آن را از بین نمی برد.

و آنچه شرم آور است این است که در میان پیروان صلیبی ها و خادمانشان در افغانستان حکومت هایی هستند که گمان می کنند اسلامی هستند (گمانی دروغ و واهی). پس علاوه بر حکومت دزدها و راهزنان در پاکستان، نیروهای ترکیه و امارات و اردن و مصر نیز در افغانستان وجود دارند، همه اینها علاوه بر همکاری بین المللی برای آواره کردن مجاهدان و حمله های رسانه های و زدن انواع برچسپ ها و تهمت ها به آنها در همه ی دنیاست. به اضافه همکاری اطلاعاتی در بازپرسی و شکنجه دادن از جانب کشورهای دشمن اسلام است. از خداوند منان می خواهیم که آنها را به سزایی مستحق اعمالشان برساند. و برادر قهرمان شهید ابودجانه خراسانی آنها را رسوا کرد. خداوند منان پاداش خیر خود را به وی عنایت فرماید.

خداوند منان می فرماید:
«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ * لِيَمِيزَ اللّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىَ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ * قُل لِلَّذِينَ كَفَرُواْ إِن يَنتَهُواْ يُغَفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُواْ فَقَدْ مَضَتْ سُنَّةُ الأَوَّلِينِ * و َقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * وَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَوْلاَكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ»

« كافران اموال خود را خرج مي‌كنند تا ( مردمان را ) از راه خدا ( و ايمان به الله ) بازدارند . آنان اموالشان را خرج خواهند كرد ، امّا بعداً مايه حسرت و ندامت ايشان خواهد گشت و شكست هم خواهند خورد . بيگمان كافران همگي به سوي دوزخ رانده مي‌گردند و در آن گرد آورده مي‌شوند . * ( اين شكست در دنيا و عذاب در آخرت همه به خاطر آن است كه ) تا خداوند ناپاك را از پاك جدا سازد و برخي از ناپاكان را بر برخي ديگر بيفزايد و جملگي ايشان را روي هم انباشته كند و آن گاه به دوزخشان بيندازد . آنان ( در دنيا و آخرت ) زيانكارند .* ( اي پيغمبر ! ) به كافران بگو : ( درگاه توبه هميشه باز است و ) اگر ( از كفر و عناد ) دست بردارند ، گذشته اعمالشان بخشوده مي‌شود ، و اگر هم ( به كفر و ضلال خود ) برگردند ( و به جنگ و ستيزتان برخيزند ) قانون خدا درباره پيشينيان از مدّنظر گذشته است ( و همان قانون هم درباره آنان اجرا مي‌گردد . يعني سزاي مشركان و معاندان و مكذّبان نابودي است و ايشان هم نابود مي‌شوند ) . * و با آنان پيكار كنيد تا فتنه‌اي باقي نماند ( و نيروئي نداشته باشند كه با آن بتوانند شما را از دينتان برگردانند ) و دين خالصانه از آن خدا گردد ( و مؤمنان جز از خدا نترسند و آزادانه به دستور آئين خويش زيست كنند ) . پس اگر ( از روش نادرست خود ) دست برداشتند ( و اسلام را پذيرفتند ، دست از آنان بداريد ، چرا كه ) خدا مي‌بيند چيزهائي را كه مي‌كنند ( و كيفرشان مي‌دهد ) . * و اگر پشت كردند ( و به روي‌گرداني خود از حق و آزار مؤمنان ادامه دادند ) بدانيد كه ( شما تحت سرپرستي خدا قرار داريد و ) خداوند سرپرست شما است و او بهترين سرپرست و بهترين ياور و مددكار است . »

شیخ ایمن در ادامه به امت اسلامی به طور عام و به ملت افغانستان به طور خاص این پیروزی و این توکل بر خدا و این دفاع در برابر حمله صهیو صلیبی را تبریک گفت. و به امیر المؤمنین ملا محمد عمر حفظه الله این مجاهد صابر این پایداری و ثبات بر حق و این پیروزی و نصرت خدادادی و این سرافرازی ایمانی را تبریک گفت و به نمایندگی از مجاهدان بیعت خود را با وی بر کتاب خدا و سنت نبیش صلی الله علیه و سلم و بر جهاد و یاری مستضعفان و مسلمانان تجدید نمود و گفت اگر خداوند عمر بخشد این بیعت را به زودی در دارالامارة در قندهار تجدید می کنیم و خداوند و مسلمانان را بر صدق و وفایت شاهد می گیریم و اگر خداوند این دیدار در دنیا را قسمت نکند، از خداوند منان می خواهم که در بهشت برین و نزد خداوند سبحان تو را ملاقات بکنم.

شیخ ایمن سپس گفت اوباما به کابل آمده و تعهد می دهد که طالبان به حکم باز نمی گردند.

و خطاب به او گفت: ای بیچاره آیا می توانی تعهد بدهی که سربازانت زنده به آمریکا بازگردند؟
ای سردسته مستکبران و ظالمان تو به طالبان وعده می دهی. به یاری خداوند خواهیم دید چه کسی به کابل باز نمی گردد، چون به زودی و با ترس از آن خارج می شود.

ای اوباما چه اعتراف بکنی و چه نکنی، مسلمانان در عراق و افغانستان تو را شکست داده اند و به یاری خداوند، تو و نیروهای پشتیبانت را در فلسطین و سومالی و مغرب اسلامی هم شکست خواهند داد. نه تنها شکست نظامی و اقتصادی، بلکه مهمتر از این ها شما از نظر اخلاقی و ارزشی نیز شکست خوردید.

شیخ ایمن سپس خطاب به امت اسلامی گفت: ای امت مسلمان امروز امارت اسلامی افغانستان و مجاهدانش و امیرش امیر المؤمنین ملا محمد عمر مجاهد حفظه الله در صف اول مقابله با صلیبیان و یهود و مزدوران و منافقان و زیر پرچم پیامبر صلی الله علیه و سلم قرار گرفته و در راه رسیدن به پیروزی، شهیدان و قربانی ها تقدیم می کند و لحظه ای تردید به خود راه نمی دهد.

ای امت مسلمان؛ امروز امارت اسلامی خیال ها و اوهام فقهای عجز و ناتوانی و علمای درباری و داعیان تملق را باطل کرده و برای تو نمونه ای عملی در جهاد و فداکاری و بخشش ارائه داده پس در پی این الگوی مبارک قدم بردار.

ای امت مسلمان به کسانی که فتوای نشستن و ناتوانی و ترس و پستی می دهند گوش فرا مده، به فقهای (مارینز) آمریکایی که برای مدعیان اسلام در ارتش آمریکا کشتار مسلمانان و نابود کردن سرزمینهایشان و هتک حرمتهایشان و به آتش کشیدن روستاهایشان و حمله به زنان و کودکانشان و به اسارت گرفتن مجاهدانشان را مباح قرار داده اند، گوش فرا مده.

همه اینها برای این است که مشاغلشان را از دست ندهند و اربابان صلیبیشان از آنها خشمگین نشوند و تا اینکه آینده شغلی و مناصب و ترفیع درجاتشان به خطر نیفتد. همه اینها برای پستیهای این دنیای حقیر، فقهای آمریکایی، فتوای جنگ با مسلمانان و قتل و به اسارت گرفتنشان را می دهند.

شیخ ایمن در ادامه گفت: ای فقهای آمریکایی، ای اتحاد علمای تسلیم شده، ای یاوران صلیبی ها علیه مسلمانان، ای تشویق کنندگان مستکبران علیه مستضعفان، ای مباح کنندگان خون و حرمت ها و سرزمین مسلمانان، ای تاییدگنندگان ظالمان علیه مظلومان، ای تیزکنندگان چاقوی جلادان برای ذبح قربانی، شما اکنون کجائید؟

اینک مجاهدان در خراسانِ عزت و اسلام و جهاد، درسهایی از عقیده توحید و توکل بر خداوند و جهاد در راه خدا و عزت طلبی در پناه او را به شما می دهند. پس ای طالبانِ مدارک و گواهی ها و منصب ها و منبر ها و کانال ها؛ آیا چیزی فرا گرفتید؟

خداوند بر مجاهدان و بر امارت اسلامی منت نهاد و آنها به فتواها و پستی ها و شکست های شما کفر ورزیدند و تحت امارت و رهبری امیرالمؤمنین ملا محمد عمر مجاهد حفظه الله با صلیبیان و مرتدان و منافقان به قتال برخاستند و پرجم اسلام و جهاد را برافراشتند و با خون و جسدها آن را آبیاری نمودند و به دنیا و تاریخ درسهایی در عزت اسلام و برتری ایمانی و بلند بودن مرتبه جهاد و صدق توکل بر خداو یقین به وعده هایش دادند.

در حالی که شما برای کسانی که در برابر متاعی اندک، دین و اسلام خود را فروخته بودند، همکاری با صلیبیان برای زندانی کردن مسلمانان در زندانهای آمریکا و شکنجه گاهها و محکمه های آن ( که شما صفت عدالت به آنها می داد)، را مباح کرده بودید، در این حال امیرالمؤمنین با عزت مؤمن و صدق مجاهد و یقین متوکل در برابر دنیا ایستاد و گفت:

"خداوند به ما وعده نصرت داده و بوش وعده شکست، و خواهیم دید که کدامیک از این وعده ها صادق تر است."

پس آیا چیزی آموختید؟
مردانی شریفی همچون مجاهد "نضال حسن مالک" فک الله اسره به فتواهای شما کفر ورزید. پس آیا به درون و وجدانتان بازگشتید؟ آیا توبه کردید؟ آیا همانگونه که حرص و ترس برای چاپلوسی فرمانده ی جنگ صلیبی داشتید، همانگونه هم شجاعت بازگشت به حق را دارید؟ آیا شجاعت عذرخواهی از امتتان را دارید یا همچنان در باتلاق ناتوانی و نزدیکی به غرب و سعی در جلب رضایتش غرق شده اید؟

شیخ ایمن پس از این مژده ها و بشارت ها و تبریک ها، به صحبت در مورد رنجهای دردآور قدس پرداخت.

وی خطاب به امت اسلامی گفت: ای امت مسلمان باید با شجاعت با حقائق روبرو شویم و از حقائق فرار نکنیم، خود ما از عوامل از بین رفتن قدس و اتفاقات آن هستیم. خود ما با نشستن و حرص بر دنیا و سلامت طلبی و تهمت زدن به آمریکا و یهود و حکام مزدور.

خود ما سبب اصلی هستیم چون در برابر آنچه که آمریکا و یهود و حکام مزدور بر ما تحمیل کردند، زانوی ناتوانی و خضوع زدیم و از جهاد باز ایستادیم. خود ما با قابلیت برده شدن که در درون و نفوس برخی از ما جمع شده بود و نسل در نسل آن را از یکدیگر به ارث بردیم، تا جایی که کسانی در میانمان برخاستند که پیرو مناهج مسالمت آمیز و نزدیکی به غرب بودند که خود نیز به شکست این روش ها و برنامه ها یقین داشتند، اما خود را فریب دادند تا اینگونه وانمود کنند که که کاری را از پیش برده اند.

و کار به جایی رسید که کسانی در میان ما ظاهر شدند که می گفتند جهاد ضد آمریکا مفسده است و ضربه زدن به آمریکا فرصتهای عمل اسلامی را از بین می برد و نیروهای آمریکایی را به سمت سرزمینهای اسلامی می کشاند! گویی که قبل از 11 سپتامبر آن ها خارج از سرزمینهای اسلامی بودند و پایگاههای آمریکایی در مصر و رادن و جزیرة العرب وجود نداشت. و گویی نمی دانستیم که اسرائیل بزرگترین پایگاه آمریکایی خارج از آمریکاست.

خود ما بزرگترین سبب برای از بین رفتن قدس هستیم با قابلیت برده شدن که به بعضی اجازه داد که بگوید: درگیری با حکومت ها ممنوع و حرام است یا اینگه بگوید: نباید با این صهیونیست های (غیر یهودی) جز به نرمی و مسالمت برخورد کرد. یا اگر صداقت به خرج می داد و آنچه در درونش بود را بیان می کرد، می گفت: نباید با این ها با روشهایی که رزق وروزی و مناصب و متاع دنیاییمان را با خطر مواجه می کند، برخورد کنیم.

ما سبب اصلی در از بین رفتن قدس هستیم که غضب و خشمگینی خود را در ساعتها راهپیمایی خالی می کردیم و بعد از آن بر می گشتیم تا به ذلت و تسلیم شدنمان ادامه دهیم.

ما سبب اصلی در ازبین رفتن فلسطین هستیم، چون کسانی از ما هستند که درخواست اتحاد با صهیونیستهای عرب را دارند و آنها را با القابی همچون برادر و رئیس و .. خطاب می کنند، حال آنکه خود به پوچی این لقب ها یقین دارند.

بله صهيونيست‌هاي عرب کسانی که با آنها زندگی می کنیم و با آنها خنده ها و دیدارها و مجامله ها ردو بدل می کنیم، و خنجرهایشان هر روز در اعماق وجودمان فرو می رود، بله صهيونيست‌هاي عرب، همانگونه که در تاریخ صهیونیست ها معلوم است، صهیونیستهای غیر یهودی زیادی وجود دارند.

این صهيونيست‌هاي عرب از صهيونيست‌هاي یهودی خطرناک تر هستند، چه کسی اهلمان در غزه را به محاصره خود در آورده است و با دیواری فولادی زیر زمین آنها را محاصره کرده، چه کسی؟ آیا رئیس صهیونیستها، "حسنی مبارک" نیست؟

آیا هیچ یک از ما ایجاد حصار و دیواری زیر زمین علیه یک ملت را تصور هم می کرد؟ تا اینکه صهیونیست بزرگ عرب حسنی مبارک آن را حفر کرد؟

این دیوار فولادی نشانه ی عیب و عار در پیشانی اهل مصر است که رئیس صهیونیستهای عرب را به حال خود رها کرده اند تا برادران و اهلشان را محاصره کند. و هر کس در این محاصره مشارکت کند، از کوچکترین سرباز تا رئیس صهیونیستهای عرب، حسنی مبارک، و هر کس در جواز آن فتوا داده، مجرم است و باید با او جهاد شود و از یاری صلیبیان و یهود علیه مسلمانان و مجاهدان در غزه بازداشته شود.

شیخ ایمن حفظه الله در ادامه گفت: چه کسی دستگاههای اطلاعاتی خود را به خدمت اطلاعات آمریکا و موساد در آورده، آیا صهیونیست خائن، "عبدالله بن حسین" نیست که پهلوان شهید ابودجانه - کما نحسبه- او را رسوا کرد؟

و چه کسی به موساد برای کشتن مجاهدان و به اسارت گرفتنشان کمک می کند؟ آیا صهیونیست عرب "محمد عباس" نیست؟

و چه کسی به توجیه "توماس فریدمان" یهودی طرح خود را ارائه داد و نشست گفتگو ادیان را ترتیب داد تا آشکارا با پرز مصافحه کند؟ آیا صهیونیست عرب "عبدالله بن عبدالعزیز" نبود؟

و چه کسانی با تسلیم بیشتر فلسطین به یهود موافقت کردند و اقرار کردند که بازگشت آوارگان باید با موافقت یهود صورت گیرد که از قبل عدم موافقتشان را اعلام کرده بودند؟ آیا حکام صهیونیست عرب با این طرح شرم آورشان نبودند؟

صهیونیستهای عرب در "سرت" (لیبی) گرد هم آمدند و جز با راهكار سازش و آنچه راهكار راهبردي صلح يعني راهكار تسليم‌پذيري راهبردي است، از آن نشست خارج نشدند. صهیونیستهای عرب اين پيام را براي اسرائيل مي‌فرستند كه ما تسليم شديم و دستمان را بالا برديم. شما هر چه مي‌خواهيد با فلسطين انجام بدهيد. و تهدید کردند که قضیه را به شورای امنیت ارجاع می دهند. چه ترسناک!! همه دنیا را ترساندند و به لرزه درآوردند.

و حتي به مذاكرات غيرمستقيم با اسرائيل هم اعتراض نكردند، مذاکراتی که انتظار بازگشت هر لحظه ی تشكيلات خودگردان به آن می رود. تشكيلات خودگردانی که رئیس آن از مقاومت مسالمت آمیز سخن می گوید و در عین حال با تمام توان مجاهدان را به اسرائیل تسلیم می کند تا مردم فلسطین را فریب دهد.

مردم فلسطینی که او و برادران صهیونیست عربش و رهبرانش در غرب از انتفاضه دوباره ی آنها هراس دارند، انتفاضه ای که همه معیارها را تغییر دهد.

و با درخواست از جامعه جهانی برای رفع محاصره ی غزه از این جلسه خارج شدند، مسخره کردن تا چه حد!!! آیا رئیس صهیونیست های عرب حسنی مبارک آن را محاصره نکرده است؟

و گمان کردند که با تلاشها برای یهودی سازی قدس مقابله می کنند، یا وجود اینکه آنچه در حال روی دادن است تلاش برای یهودی سازی قدس نیست، بلکه یهودی سازی عملی قدس است.

شیخ ایمن الظواهری در بخش دیگری از سخنانش گفت: خود ما سبب اصلی در از بین رفتن فلسطین هستیم چون از جهاد و قتال در راه خدا تخلف کردیم و کشته شدن و آواره شدن و یتیم شدن فرزندان و بیوه شدن زنان و ضرر در اموال و مناصب و زندانی شدن طولانی مدت، ما را ترساند، گویی کلام خداوند بلند مرتبه را نشنیده ایم که می فرماید:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ»
« اي مؤمنان ! چرا هنگامي كه به شما گفته مي‌شود : ( براي جهاد ) در راه خدا حركت كنيد ، سستي مي‌كنيد و دل به دنيا مي‌دهيد ؟ آيا به زندگي اين جهان به جاي زندگي آن جهان خوشنوديد ؟ ( و فاني را بر باقي ترجيح مي‌دهيد ؟ آيا سزد كه چنين كنيد ؟ ) تمتّع و كالاي اين جهان در برابر تمتّع و كالاي آن جهان ، چيز كمي بيش نيست . »

و گویی فرموده خداوند سبحان را نخوانده ایم که:
«وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ * طَاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكَانَ خَيْراً لَّهُمْ * فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ»
« مؤمنان مي‌گويند : كاش ! سوره‌اي فرود مي‌آمد ( و ما را به جنگ با دشمنان مي‌خواند ) . زماني كه سوره محكمي نازل مي‌گردد و جنگ در آن ذكر مي‌شود ( و روشن و آشكار به جنگ دستور مي‌دهد ) منافقان بيماردل را مي‌بيني همچون كسي به تو نگاه مي‌كنند كه ( در آستانه مرگ قرار گرفته است و ) به سبب ( سكرات ) موت بيهوش افتاده اس»

کشته شدن و جنگ و از دست دادن دنیا و اسارت طولانی ما را ترسانده، گویی ضمانت خلود در دنیا و دوام سلامت و عافیت را نموده ایم.

شیخ ایمن در ادامه خوشحالی و کف زدن برای اوباما در قاهره را از جانب کسانی که ادعای این را دارند که بزرگترین جنبش اسلامی هستند، شرم آور خواند و گفت:

و تاسف برانگیز و شرم آور این است که اوباما، "سوات" و روستاهای افغانستان را موشک باران می کند و با این وجود برای او کف زدند!!!
برای به آتش کشیدن غزه، چراغ سبز نشان داد و در مورد حمله به آن سخنی نگفت، با این حال برای او کف زدند!!
غزه را محاصره می کند و از ورود غذا و دارو به آن جلوگیری می کند، با این حال برای او کف زدند!!
زندانهای آشکار و سری او و مزدورانش پر از اسیران مسلمان و شکنجه شدگان مسلمانی است که بعضی از آنها همچون "ابن الشیخ اللیبی" رحمه الله، در آنها کشته شدند، با این حال برای او کف زدند!!
و نیروهای جنایتکارش، افغانستان و عراق و خلیج و بخشهای بزرگی از پاکستان و مصر و اردن و مغرب اسلامی و یمن را اشغال کرده اند، با این حال برای او کف زدند!!

شیخ ایمن در ادامه راه حل تغییر را تنها جهاد در راه خدا و اخراج نيروهاي اشغالگر و از بین بردن این نظامهای فاسد و مفسد اعلام کرد.

وی در ادامه افزود: ای امت مسلمان، باید ابتدا درون خود را آزاد کنیم تا بعد از آن بتوانیم خارج آن را آزاد کنیم، سرزمین ما هرگز آزاد نخواهد شد تا زمانی که خودمان برده ترس و ناتوانی و طمع ها و اوهام و آرزوها و رهبران ناتوانی و مشایخ طمع و ریشهای مزدوری باشیم.

خود ما سبب اصلی در از بین رفتن قدس هستیم چون برخی از ما در پی کسانی هستند که می گویند"جهاد با یهود باید فقط در فلسطین باشد و فقط علیه یهود". نتیجه این شد که یهود و شریکانش در خارج فلسطین در امنیت به سر بردند و بیشتر به حمایت و پشتیبانی اسرائیل پرداختند و نتیجه این شد که آنها از پیگیری مجاهدین فلسطینی و غیر فلسطینی خارج از فلسطین باز نایستادند.

و مصيبت عظمي اين است كه برخي از ما تسليم این نیرنگ شیطان شده‌اند كه جهاد فقط در فلسطين است و آنها خارج از آن هستند، پس بر آنها جهادی واجب نیست و غضب و خشمگینی خود را با راهپیمایی ها و نشست ها و مقاله ها و احیاناً با مشارکت در بازی انتخابات فروکش کردند.

يهود و آمريكا و صليبي‌ها چه خوشبختند با اين اوهام ما. اينان به ما اينگونه ديكته كرده‌اند كه جهاد فقط بايد در فلسطين باشد و در كنار آن در كرانه باختري حكومتي خائن [تشكيلات خودگردان فلسطين به رياست محمود عباس] نشانده‌اند كه مجاهدان و مبارزان فلسطين را به اسرائيل تحويل مي‌دهد؛ حال آنكه غزه را محاصره كرده‌اند و غذا و دارو را از آن منع کرده اند و اگر می توانستند هوا را هم منع می کردند و به آن حمله وحشیانه و نابود کننده موشکی کردند که خشک و تر را باهم سوزاند و تهدید به حمله دوباره کردند اگر بذر مقاومت در آن نمو یابد.

شیخ ایمن الظواهري حفظه الله در ادامه خطاب به مردم فلسطين اعلام كرد: ای برادران و اهلمان در فلسطين حبیب، اسرائيل و صهيونيست‌هاي عرب (سران عرب) شما را بين دو راه مخيّر مي‌كنند؛ يا از پاي بنشينيد و تسليم و خوار شويد و به يهودي‌سازي قدس و نابودی مسجد الاقصی رضایت دهيد يا اينكه محاصره و خرابي و بمب و آتش را بپذيريد. و راهكار تنها در عوض كردن معادله اسرائيل و آمريكا و صهيونيست‌هاي عرب است، آن هم با شكستن قيد و بندهايي است كه جهاد را فقط در فلسطين محدود كرده است.

شیخ ایمن الظواهري در ادامه با اشاره به عراق خواستار اتحاد مسلمانان در فلسطين با مجاهدان در عراق شد و اعلام كرد كه جهاد در عراق، اميدي حقيقي براي تغيير در وضع موجود و تلاشي واقعي براي آزاد كردن فلسطين است ".

شیخ ایمن در ادامه گفت: ای برادران مجاهد و مسلمانم در فلسطین و اطراف بیت المقدس، قضیه ما در فلسطین قضیه آزادسازی وطنی نیست، بلکه قضیه جهاد در راه خداست تا دین جملگی از آن خدا شود (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه) و باید فداکاری هایمان در فلسطین با جان و مال و اهل و صبر بر اسارت در راه پیروزی اسلام و تحکیم قانون و شرع خداوند و برپایی دولت اسلامی باشد که در آن به غیر از شریعت تحاکم نشود. و موالات برای مومنان باشد و با کافران دشمنی شود و مستضعفان یاری داده شوند و عدل و داد منتشر شود و شوری گسترش داده شود. نه در راه دولتی وطنی و قومی و سکولار که به هوی و هوس اغلبیت تحاکم می شود و از یاری برادران مجاهدش دست می کشد.

شیخ ایمن در ادامه گفت در مقابل سختی ها و مصائبی که در فلسطین داریم، شیرمردان مجاهد در سایر جبهه های جهادی همچون افغانستان و پاکستان و عراق و سومالی و جزیرة العرب و یمن و قفقاز و مغرب اسلامی، صلیبیان و یهودیان و همکاران منافق و مزدورشان را از پای درآورده اند و مژده و بشارت پیروزی می دهند.

و خطاب به مسلمانان در کشمیر گفت که آنها را از یاد نبرده ایم و بدانید که یاری اسلام از راه می رسد و شما را مژده فرج و گشایش باد.

شیخ ایمن سپس گفت باید قبل از دیگران امر به معروف ونهی از منکر را از خودمان شروع کنیم و خطاب به اعضای جماعت های اسلامی از آنها خواست که رهبران خود را مورد محاسبه قرار دهند و راه و اهداف جماعت های خود را تصحیح کنند و آن را به جاده ی شریعت بازگردانند و بدانند که دوستی در راه خدا و رسولش و مومنان بر سایر دوستی ها مقدم است.

و خطاب به جوانان مسلمان مشتاق جهاد که از بند نشستن رها شده اند و آماده فداکاری در راه خارج کردن کفار از سرزمین های اسلامی و برپایی شرع خداوند بر روی زمین هستند، گفت: خود را آماده کنید و تا آنجا که در توان دارید تلاش کنید و نهایت توان و وقت خود را به کار برید و در امر اعداد عجله نکنید بلکه به بهترین نحو آن را انجام دهید و سپس همچون شیر به دشمنانتان یورش ببرید و زندان و قتل و زخمی شدن شما را نترساند که برادرانتان در چچن و مغرب اسلامی از زندان و قتل و زخمی شدن نترسیدند، پس به آنها اقتدا کنید.

و از صاحبان مال خواست که در راه خدا و جهاد در راهش انفاق کنند.

و از افراد خبره و زبردست در اموری که در جهاد لازم است، خواست که توانایی های خود را در راه جهاد به کار برند و اگر نتوانستند که خود برای جهاد خارج شوند، این توانایی ها را به مجاهدان انتقال دهند یا حداقل آنها را منتشر کنند که مسلمانان و مجاهدان از آنها بهره ببرند.

و خطاب به فعالان در عرصه ی جهاد رسانه ای گفت: خداوند به شما پاداش خیر عنایت فرماید به خاطر تلاشهایی که برای خدمت به اسلام می کنید و بدانید که در مرزی از مرزهای اسلام هستید و طاغوت های زمان از تلاشهای شما به تنگ آمده اند و نتیجه تلاشهای شما در میان امت اسلامی و جامعه اسلامی بروز یافته. پس آگاهی را انتقال دهید و امت را از خواب غفلت بیدار کنید و او را تشویق کنید و با روحیه ناتوانی و شکست و تسلیم پذیری به مقابله برخیزید و خائنان و دشمنان اسلام از حاکمان و علمای دنیا و دربار و نویسندگان و افراد سیاسی که به دروغ ادعای اسلام دارند را رسوا کنید.

در این راه بخشش مداوم باشید و موفقیت ها شما را به کم کاری وا ندارد بلکه اعمال خود را ارتقاء دهید و هر آنچه در توان دارید را به کار ببندید. همانا شما در معرکه ای هستید که مملکت شیطان با تمام وسائل ترساندن و تشویق و نیرنگ و فریب در مقابل شما قرار دارد، پس طلب یاری از خدا کنید و ناتوان نشوید و همواره نیت یاری اسلام را در خاطر داشته باشید و اعمالتان را تنها برای خدا خالص کنید و بدانید که خداوند شما را حفظ می کند و با یاری از جانب خود، شما را کمک می کند.

و خطاب به مادر و خواهر و دختر مسلمان گفت: خداوند را در حفظ امانتی که بر دوش داری، به یاد آور، پس در جبهه ای که در آن هستی ثابت قدم باش. بدانی که امتهای کفر سعی در محاربه حجاب و عفتت دارند پس با عزت مومن مجاهد به مقابله با آنها بپرداز و خداوند را در فرزندان و خانه ات به یاد داشته باش، پس فرزندانت را بر جهاد در راه خداوند و فداکاری پرورش بده و بزرگ کن. آنها را آماده کن تا مجاهدانی در راه خدا شوند که جان و مالشان را در راه خدا می بخشند و آنها را رها مکن که قربانی شبهات ناتوانی و دل بستن به دنیا شوند.

و خطاب به مظلومان در همه دنیا گفت: ما دشمن شما را با نیروی اسلام و ایمانی که در برابرش قدرت تکنولوژی و مال و طاغوت به زانو در آمده، شکست می دهیم. پس علیه امپراطوری غرب که حتی هوا را هم برا شما فاسد کرده، به پا خیزید.

و در پایان خطاب به برادران اسیر گفت: به شما اطمینان می دهم که به یاری خداوند، شما را فراموش نکرده ایم و نمی کنیم و هیچ تلاش را برای آزادی شما دریغ نمی کنیم (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً) و آنانی که شما را به اسارت در آورده اند بدانند که همانگونه که با شما تعامل می کنند، به اذن خداوند همانگونه با آنها تعامل خواهد شد. و ما انتقام خود را فراموش نخواهیم کرد، اگر چه زمان این انتقام طولانی شود